سه‌شنبه 27 ژانویه 2009 05:46
در نشريات دانشجويى چه مى گذرد؟-بخش نخست

بدون تردید، بخش وسیعی از مطالبات و گرایش های دانشجویان درمحافل دانشگاهی ازطریق نشریات دانشجویی  قابل شناسایی و تبیین است. درواقع، نشریات دانشجویی نمایانگر نگاه و گفتمان حاکم بر فضای دانشگاههاست. از این رو، بررسی و ارزیابی نشریات دانشجویان از اهمیت و اولویت  ویژه ای برخوردار است. افزون بر این، در دهه اخیر، اهمیت نشریات […]

بدون تردید، بخش وسیعی از مطالبات و گرایش های دانشجویان درمحافل دانشگاهی ازطریق نشریات دانشجویی  قابل شناسایی و تبیین است. درواقع، نشریات دانشجویی نمایانگر نگاه و گفتمان حاکم بر فضای دانشگاههاست. از این رو، بررسی و ارزیابی نشریات دانشجویان از اهمیت و اولویت  ویژه ای برخوردار است. افزون بر این، در دهه اخیر، اهمیت نشریات و مطبوعات روزافزون گشته و این دست از رسانه ها به ابزارکارآمد و فراگیر برای انتشار افکار و بینش ها تبدیل شده است. اهمیت زیاد نشریات دانشجویی سبب گردیده تا جریان های گوناگون سیاسی و تشکل های مختلف دانشجویی، توجه وافری به این مقوله معطوف کنند و از تمام ظرفیت های آن در راستای گسترش افکار و تحقق اهداف خود استفاده نمایند.

با نگاهی به جریان های سیاسی- ایدئولوژیکی متنوعی که در فضای دانشگاههای کشور و به خصوص دانشگاههای عمده تهران حضور دارند، به سادگی درمی یابیم که در طی دهه اخیر، جو غالب در دست دگراندیشان و نیروی اپوزیسیون دانشجویی قرار داشته و آنها بوده اند که جنبش دانشجویی را به سوی مقاصد خویش هدایت می کرده اند. این رویه بر روی نشریات دانشجویی نیز تاثیر وسیعی نهاده است؛ به طوری که اکنون نه تنها از نظر کمی، تعداد نشریات دانشجویی غیراصول گرا و سکولار قابل توجه است، بلکه از نظر کیفی نیز محتوای آنها غنی تر و پربارتر از نشریات دانشجویی  نیروهای انقلابی است! این امر، حساسیت مسئله نشریات دانشجویی  را برای هر انقلابی مؤمن و هوشیاری، مضاعف می سازد و ما را بر آن می دارد تا گامی جدی و کارساز دراین جهت برداریم و توازن قوای کمی و کیفی را به سود جریان  انقلابی و مؤمن در دانشگاهها تغییر بدهیم.

رویکردهای حاکم بر نشریات دانشجویی

در تحلیل کلی از جریان شناسی نشریات دانشجویی، می توان دو جریان اصلی انحراف و معارض با راهبرد نظام اسلامی را شناسایی کرد:

اول. جریان طیف های لیبرال: که اکثریت نشریات دانشجویی کج رو را به خود اختصاص می دهند و قابل طبقه بندی در دوگروه هستند:

الف) نشریات تئوریک و نیرومند در زمینه ترویج مبانی نظری لیبرالیسم

ب) نشریات سطحی و عوام پسند و ژورنالیستی که بر انگاره های مبتذل و غالبا فرهنگی لیبرالیسم تکیه می کنند.

نشریات لیبرال خود قابل تقسیم به زیرشاخه های متفاوت و گوناگونی هستند که ذکر آنها چندان فایده ای درپی نخواهد داشت، اما از جهت موضع آنها در قبال اسلام می توان دوطیف را برشمرد:

طیف لیبرالیستی- اسلامی که معتقد به سکولاریسم در عرصه سیاست است، اما با اباحی گری فرهنگی تا حدودی مخالفت دارد.

طیف لیبرالیستی که در تمام انگاره ها و مبانی لیبرالیسم هضم و حل شده است و اسلام از نگاه آنها به چند عمل فردی و عبادی و قلبی محدود شده است که حکم قابل اعتنایی در سیاست و فرهنگ و اقتصاد ندارد.

دوم. جریان طیف جهانی مارکسیست: که اختلاف نظر ناچیزی با یکدیگر دارند و از آبشخور افکار کارل مارکس و نو مارکسیست ها، ارتزاق تئوریک می کنند. این جریان، برخلاف جریان های لیبرالیستی، کمتر تن به اصطکاک با حاکمیت می دهد و غالبا به مطالب تئوریک، به موضوعات داخلی و بین المللی اختصاص می یابد.

نکته قابل توجه این که، نشریات مارکسیستی، از سطح علمی و آکادمیک نسبتا بالایی برخوردار هستند و در زمینه تولید مقالات و یادداشت های نظری، توانا و کارآمد به نظر می رسند. گرچه اغلب مطالب آنها رونوشت برداری است تا تولیدی.

پرواضح است که وضعیت کنونی نشریات دانشجویی مطلوب نیست و فضای فعلی، از «نابسامانی» و «عدم نظارت نهادمند» رنج می برد. از این رو، ضروری به نظر می رسد که مراکز دانشگاهی، میزان نظارت خویش را بر نشریات دانشجویی افزایش دهند و میدانی آزاد و بی دغدغه برای جولان دهی «عناصر کج اندیش و فریب خورده» فراهم نسازند. افزون بر این، لازم است نشریات دانشجویی از مرکزی واحد «هدایت و برنامه ریزی» شوند تا در عین آزادی فکر و عمل، «سیاست های کلی و لازم الاجرا» بر آنها حاکم باشد.

در پایان لازم است نکاتی را درباره چگونگی تدوین و تألیف مطالب این گزارش ارائه دهیم:

اول. مجموعه حاضر، حاصل بررسی تعداد بسیار زیادی از نشریات دانشگاه های مختلف تهران است. از این رو، قابلیت «تعمیم» دارد.

دوم. تلاش شده تا از خطوط و انحرافات موردی و بسیار نادر، صرف نظر شود و موضوعات و راهبردهایی که در اغلب نشریات دانشجویی پی گرفته می شود بیان شوند.

سوم. قلمروی زمانی انتشار این نشریات، مربوط به زمان بعد از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تاکنون است؛ یعنی تقریبا این مجموعه، وضعیت نشریات دانشجویی در چند ساله اخیر را تحت پوشش خود قرار می دهد.

1-نگاه التقاطی به دین و معارف

آنجریان نواندیشی دینی با توسل به نظریه تعدد قرائت ها از دین، درصدد است تا در مبانی و مبادی تفکر دینی تردید نماید و فهمی عصری از دین به دست دهد، که مبتنی بر هیچ پایه عقلی و نقلی نیست.

تشعشعات این جریان التقاطی و بدعت آلود به جریان های دانشجویی نیز سرایت کرده و در بسیاری از موارد، تحلیل ها و دریافت های دانشجویان از موضوعات دینی، براساس این نظریات باطل و مغرضانه شکل گرفته است.

دانشجویان دگراندیش، با تکیه بر آراء به اصطلاح دین شناسانه افرادی همچون عبدالکریم سروش، محسن کدیور، محمد مجتهد شبستری و…، در جهت تحریف و تضعیف و حتی انکار بعضی از معارف دینی، قلم فرسایی می کنند. عمده ترین محورها و موضوعات مقالات چنین نشریاتی از این قبیل هستند:

1-تاریخ مند بودن اسلام و متعلق بودن احکام و معارف آن به انسان سنتی، بنابراین، انسان مدرن دیگر نیازی به دین ندارد و می تواند با تکیه بر خرد جمعی حیات خویش را مدیریت نماید.

2-منافی بودن برخی از احکام اسلامی با حقوق قطعی بشر، همچون برده داری، تفاوت های حقوقی میان مسلمان و غیرمسلمان، تفاوت های حقوقی و اجتماعی میان مرد و زن، عدم آزادی در زمینه تغییر دین.

3-تقدم آزادی بر دین و در نتیجه، بیشتر بودن ارزش آزادی از ارزش دین.

4-نفی یا تضعیف حجاب اسلامی و متغیر دانستن اصل یا حدود آن.

5-اولویت دموکراسی بر دین و محدود بودن دین از جانب قواعد دموکراسی

6-لزوم آزادی عقیده، بیان و قلم به طور مطلق و منهای احکام دینی.

7-بی اهمیت بودن شریعت و احکام ظاهری دین در مقابل ایمان و معنویت که گوهر دین است.

8-حاکمیت هر منوتیک و تعدد قرائت ها بر فهم از دین.

9-لزوم ارائه فهم عصری و منطبق بر مدرنیته از اسلام

10-ترویج پلورالیسم دینی و حقانیت همه ادیان، چه الهی و چه بشری.

11-بی ارتباط بودن دین به فرهنگ، سیاست و اجتماع و محدود دانستن آن به قلمرو شخصی و خصوصی و عبادی افراد.

12-لزوم ایجاد پروتستانتیسم در اسلام.

2-تضعیف جمهوری اسلامی

این رویکرد اگرچه با عنوان انتقاد و لزوم آزادی بیان انجام می شود، اما ماهیت واقعی آن چیزی جز تخریب و تضعیف نظام اسلامی و عیب تراشی از آن نیست. در واقع، چنین طیف هایی از جریان دانشجویی تلاش می کنند تا با سیاه نمایی از وضعیت موجود و بزرگ کردن ضعف ها، امید به آینده روشن نظام و کشور را در دل جوانان بمیرانند و آنها را به شورش و آشوب تحریک کنند.

این رویکرد در چند محور انجام می شود.

محور اول: تفکیک دین از سیاست و نفی حکومت دینی

از سال ها پیش از این، بر طبق نظریه «سکولاریزم» که سردمداران شبه روشنفکری غرب زده در ایران دنبال می کردند؛ انگاره مبارزه با حکومت دینی و نفی ارتباط دین و سیاست در بسیاری از جریان های دانشجویی شکل گرفت. در واقع، دانشگاه بعد از قوت گرفتن حرکت سکولارها در ایران، به دنبال آنها به راه افتاد و درپی تئوریزه ساختن ایده سکولاریزم و نهادینه کردن آن در اذهان دانشجویان برآمد. براین اساس، اصولا مقوله دین، ارتباطی با سیاست و حکومت ندارد و تعبیر حکومت دینی، تعبیری متناقض است.

مهدی محقق 

 

کاروان طریق القدس

آرشیو