سهشنبه 27 ژانویه 2009 06:05
اسلاميشدن دانشگاهها در گرو وحدت حوزه و دانشگاه
حضور اساتيد در دانشگاه ها با تفکرات غربي موجب شده که طي 10 سال اخير نه تنها به سمت اسلامي شدن دانشگاه گامي برداشته نشود بلکه حتي در مواردي شکاف ميان اين دو شدت يافته است. در دانشگاه افرادي هستند که ارتباط صميمانه و منطقي را قبول ندارند. اينها متحجرين هستند که امام(ره) نيز اين […]
حضور اساتيد در دانشگاه ها با تفکرات غربي موجب شده که طي 10 سال اخير نه تنها به سمت اسلامي شدن دانشگاه گامي برداشته نشود بلکه حتي در مواردي شکاف ميان اين دو شدت يافته است. در دانشگاه افرادي هستند که ارتباط صميمانه و منطقي را قبول ندارند. اينها متحجرين هستند که امام(ره) نيز اين هشدار را داده بودند که افراد متعصب بسياري از مسايل را بر نمي تابند…دانشگاه وظيفه پروراندن براي رفع نيازهاي جامعه را بر دوش مي کشد ولي حوزه ماهيت و باطن آدم ها را مي سازد.
“بايد مغزهاي متفكر استاد و دانشجوي ما بسياري از مفاهيم حقوقي، اجتماعي و سياسي را كه شكل و قالب غربي آنها در نظر بعضي مثل وحي منزل است و نمي شود درباره اش اندك تشكيكي كرد در كارگاههاي تحقيقاتي عظيم علوم مختلف حلاجي كنند. اين جزميت ها را بشكنند و راههاي تازه اي پيدا كنند”
اين هشدار توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در برهه اي مطرح مي شود که علوم، دانش و تکنولوژِي وارداتي به سوي کشور سرازير شده و بدون هيچ فيلتر و دروازه باني اي صرفا ترجمه و مصرف مي شود.
در عرصه جهاني که علم و ابتذال با هم درآميخته اند و در مواردي سلطه در تعاريف علمي رخنه کرده و يا در جايي که علم و ظلم و چپاول با فرمول هاي نظري و عملي به خورد کشورهاي جهان در حال توسعه داده مي شود، وجود يک فيلتر و بازدارنده، بسيار مناسب و ضروري تلقي مي شود تا بتواند افكار و اهداف و ايده آل ها حتي علوم ساخته غرب را به شکلي بدون بازتعريف صرف، به نفع نظام کشورِ هدف تبيين و بررسي کرده و آن را با معيارها و چارچوب هاي دقيق به بستري براي رشد و ارتقاي نسل جوان و جامعه جوان کشور تبديل کند.
شكي نيست كه بهترين دروازه بان عرصه علم جز دانشگاه و حوزه نمي تواند باشد و اين دو سدي محکم در مقابل صنعت ترجمه محسوب مي شوند چرا که دانشگاه بهترين ابزار ورود و توليد علم همچنين ارتقاي آن به شمار مي رود و حوزه نقش فيلترشکني آن را تقويت مي سازد.
تنها در اين حالت است که هم وحدت ميان اين دو تضمين شده و هم نقش خود را به بهترين نحو ايفا خواهند کرد.
حوزه و دانشگاه به عنوان دو نهاد تاثيرگذار بر روند حركت علمي جامعه اسلامي ما، در صورتي مي توانند نقش بنيادين خويش را ايفا كنند كه به ايجاد يك تحول اساسي در عرصه علم و انديشه دست يازند و همانطور كه رهبر فرزانه انقلاب فرمودند، “نشاط اجتهادي” و توليد فكر علمي و ديني را جايگزين “جمود و تحجر” و “خودباختگي و تقليد” نمايند.
چرا که ريشه بسياري از نابساماني هاي فكري، علمي، فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي و دليل عمده کژرفتاري هاي برخي از افراد در جامعه استفاده از ابزار و تکنولوژِي غرب بدون ايجاد بستر و شرايط استفاده از آن و به تعبيري بدون رعايت و اجراي ملزومات فرهنگ سازي است و پذيرفتن بي چون و چراي افكار وارداتي غرب و به عبارتي استحاله فكري و فرهنگي و از دست دادن هويت اصيل ديني و فرهنگي بزرگترين خطري است که مي تواند جامعه ايراني را تهديد کند.
برهمين مبنا دانش وارداتي و رفتارهاي متعاقب آن نيازمند قالب هايي است که بهترين منشا آن بي هيچ ترديدي جز دين نيست و همين دليل متقن و قاطعي است تا نقش حوزه و نياز جامعه به آن منطقي تر به نظر برسد.
حوزويان و دانشگاهيان هوشيار باشند
ماهيت كار و عمل حوزه كسب شناخت و معرفت نسبت به دين و شرح ديدگاههاي معرفتي دين، تبليغ و تبيين جايگاه آن در زندگي بشر است. نقش دانشگاه نيز توليد فکر و انديشه و انتقال مفاهيم علمي به دانشجويان است. جواناني که به منظور بهره گيري از علوم و دانش روز دانشگاه را پناه و مامن قرار داده اند. اما اين مساله که آيا با وجود دانشگاه با ارايه دروس تاريخ اسلام، معارف اسلامي، قرآن کريم و … همچنين وجود رشته هاي دانشگاهي الهيات، حديث و غيره نيازي به حوزه همچنان احساس مي شود يا نه از جمله مواردي است که همواره مطرح و حتي از سوي بسياري از مخالفان وحدت ميان نهاد دانشگاه و حوزه مورد انتقاد قرار مي گيرد. البته وجود برخي شکاف ها هر چند ناچيز اما غيرقابل انکار است.
دبير سابق تحکيم وحدت (شيراز) در اين خصوص قصور را از جانب اساتيد و دانشگاهيان قلمداد مي کند و البته اهمال برخي از حوزويان را نيز منکر نمي شود.
سيد محمد بياتيان در گفت و گو با خبرنگار سرويس دانشگاه برنا مي گويد: حضور اساتيد در دانشگاه ها با تفکرات غربي موجب شده که طي 10 سال اخير نه تنها به سمت اسلامي شدن دانشگاه گامي برداشته نشود بلکه حتي در مواردي شکاف ميان اين دو شدت يافته است.
وي معتقد است: در دانشگاه افرادي هستند که ارتباط صميمانه و منطقي را قبول ندارند. اينها متحجرين هستند که امام(ره) نيز اين هشدار را داده بودند که افراد متعصب بسياري از مسايل را بر نمي تابند. پس وحدت ميان حوزه و دانشگاه به آساني مي تواند روابط ميان اين دو نهاد را قوت بخشيده و در مواردي که علم به تنهايي قادر به حل مسايل نيست دين را به کمک بطلبند و تا زماني که اين ارتباط برقرار نشود نمي توان ادعاي پيشرفت داشت.
بياتيان معتقد است: فقط حضور دلسوزان نظام و دو قطب دانشگاه و حوزه با توجه به منويات رهبري که چراغ راه خوبي براي ايندو است مي تواند کارگشا و کليد رفع هرنوع شائبه جدايي حوزه ودانشگاه محسوب شود.
وي همچنين به دينداران دانشگاهي و دين شناسان جامعه توصيه مي کند تا در عرصه نظر و عمل گامهاي بلند و استواري بردارند و چهره روشن و كارآمد دين را براي جهانيان عرضه و معرفي نمايند. حوزه هاي علميه نيز با نشان دادن چهره واقعي دين كه همان ورود به قلمرو زندگي دنيوي انسان و تاثير گذاري بر آن است و دانشگاهها با بهره گيري از هدايت ديني و استفاده از پيش فرضهاي ديني، مي توانند به تعاملي دو سويه كه نتيجه اش تفاهم و نزديكي اين دو جريان است، دست يابند.
استاد دانشگاه الهيات قم نيز در گفت و گو با برنا مي گويد: وحدت بين دو نهاد حوزه و دانشگاه بايد تعريف شود. به عنوان يک حوزوي و دانشگاهي وحدت را در ماهيت و بعد حرکتي و نتايجي که از اين دو مرکز انتظار مي رود، مي بينم. دانشگاه وظيفه پروراندن نيازهاي جامعه ولي حوزه ماهيت و باطن آدم ها را مي سازد.
حجت الاسلام دکتر اميدي فرد ادامه مي دهد: توقع بالايي است که همه دانشگاهها بايد مملو از طلبه هاي حوزوي شود. بلکه دانشگاه مسير خود را طي مي کند ولي در خدمت نظام است. درخشش دانشجويان در المپيادها نشان دهنده همين پيشرفت دانشگاه به سوي تحقق اهداف نظام و اسلام است.
وزارت علوم هم بازنگري کند
نظام پذيرش اساتيد دنشگاه ها مشکل دارد. دانشگاه جايي براي اساتيد غربي ندارد. اساتيدي که تربيت يافته مکتب غرب هستند و با تفکرات منطبق بر آموزه هاي غربي ولي اسلام را مي شناسند و با برنامه ريزي حساب شده در پي براندازي هستند. وزارت علوم بايد بازنگري کند و اساتيد غربي را در دانشگاه راه ندهد.
دبير سابق تحکيم وحدت (شيراز) با بيان اين مطلب تاکيد مي کند: هم بزرگان حوزه و هم دانشگاه مقصرند. حضور برخي اساتيد با تفکرات غربي دردانشگاه ها طي 10 سال اخير نه تنها دانشگاه را به سمت اسلامي شدن سوق نداده بلکه شکاف اين دو را شدت بخشيده است.
البته در اين ميان نقش و اهميت دولت در سازماندهي و سامان بخشي بيش از دو قطب مورد نظر ملموس است. دولت بايد بخشي از برنامه ريزي هاي لازم براي اداره و سرپرستي جامعه را كه نيازمند كارشناسي دقيق و منطقي است به دانشگاهها بسپارد و دانشگاه با حفظ مباني ارزشي جامعه ديني به كارشناسي متناسب با اداره جامعه ديني بپردازد كه اين مهم نياز به ايجاد تحولي شگرف در عرصه علم و دانش كشورمان دارد و با توجه به مغايرت نيازمنديهاي جامعه ديني و تفاوت فرهنگ و اهداف جامعه ايراني با فرهنگ غرب، جامعه دانشگاهي مي بايد با يك بازنگري اساسي در روشهاي گذشته، تفكر ترجمه اي را كنار گذاشته و دست به توليد علم و فرهنگ سازي متناسب با جامعه اسلامي بزند.
برهمين اساس و با نگاهي ژرف به تاثير ابزارهاي سخت افزاري و نرم افزاري غرب لزوم نظارت بر علوم وارداتي و تکنولوژي نرم افزاري غرب وحدت و يکپارچگي دانشگاه و حوزه است و با گذشت زمان مرزهاي فرهنگي و اجتماعي کشورها و ملل نيز فرو ريخته است ضرورت پيوند دانشگاه و حوزه بيش از پيش آشکار شده و علما و روحانيون بروحدت و هماهنگي اين دو نهاد به عنوان اصلاحگر جامعه و مبارزه با مفسده در جامعه تاکيد دارند.
گشودن قفل جنبش نرم افزاري و توليد علم با کليد احکام اسلامي، از بين بردن ذهنيت منفي حوزويان و دانشگاهيان نسبت به هم و مذهب گرايي در جنبش دانشجويي از فاکتورها و محورهاي وحدت بين حوزه و دانشگاه است.
تدبير اساسي در رابطه با واحدهاي درسي معارف اسلامي در دانشگاه ها و جذب دانشجويان نخبه جهت اجراي پژوهشهاي علمي و ديني از مهمترين و ديگر راهکار ايجاد وحدت بين حوزه و دانشگاه است که نبايد از آن غافل بود و به تلاشي وافر از سوي همه نهادهاي متولي نيازمند است.