گسترش اسلامگرايي و دينباوري در جهان و رشد معنويت به عنوان يكي از دستاوردهاي جهاني انقلاب اسلامي مطرح است. دشمنان اسلام نيز اين موج اسلامگرايي را تحت عنوان بنيادگرايي اسلامي نامگذاري نموده و آن را جديترين چالش عصر در مقابل ليبرال- دموكراسي غرب ميدانند.
گسترش اسلامگرايي و دينباوري در جهان و رشد معنويت هم به عنوان يكي از دستاوردهاي جهاني انقلاب اسلامي مطرح است، گرايش به دين و مظاهر آن از قبيل معنويات، اخلاقيات، حجاب و … از واقعيتهايي است كه همگان آن را اقرار نمودهاند و دشمنان اسلام نيز اين موج اسلامگرايي را تحت عنوان بنيادگرايي اسلامي نامگذاري نموده و آن را جديترين چالش عصر در مقابل ليبرال- دموكراسي غرب ميدانند.
انقلاب اسلامي به دلايلي چون: اسلامي بودن، تأثير بر معادلات منطقهاي و جهاني، تأثير بر روابط بين كشورهاي قدرتمند با ديگر كشورها و جوامع مختلف، شكست ابهت دروغين كشورهاي (قدرتهاي) استكباري، حمايت از مسلمانها و نهضتهاي اسلامي و جنبشهاي آزاديبخش و الگو شدن براي حركتهاي مردمي و مخاطب قرار دادن كل مردم جهان، انقلابي فراملي و جهان شمول بوده و دامنه آن فراتر از مرزهاي جغرافيايي ملي، كل جهان را تحتالشعاع قرار داده است. بر اين اساس دستاوردهاي فراملي انقلاب اسلامي ضمن اينكه جهان معاصر را تحت تأثير قرار داده و با قطع يقين ميتوان گفت كه اهميت آن كمتر از دستاوردهاي گسترده و عميق داخلي نيست، همواره در جهت استحكام و تثبيت دستاوردهاي داخلي انقلاب تاثير غيرقابل انكار داشته است كه نتيجه آن آشكار شدن اين حقيقت است كه دستاوردهاي فراملي انقلاب و دستاوردهاي داخلي آن همواره بر هم تأثير متقابل داشته و دارند. در حقيقت براي ارزيابي دستاوردهاي انقلاب اسلامي درآغاز دهه چهارم پيروزي انقلاب اسلامي نميتوان بدون در نظر گرفتن ماهيت انقلاب و جهتگيريها، رويكرد و گفتمان محوري آن كه امت اسلامي و فراتر ازآن مستضعفان عالم و افكار عمومي جهان را مخاطب قرار داده و با تاكيد برارزشهايي چون عدالت، ظلمستيزي، نفي سلطه، استيفاي حقوق ملتها و … براي تحقق اهداف خود تلاش نموده است، به ارزيابي دستاوردهاي انقلاب پرداخت. هر چند ارزيابي آثار، نتايج و دستاوردهاي انقلاب اسلامي به ويژه دستاوردهاي گسترده و عميق آن در محيط فراملي از مباحث پيچيده بود و پرداختن به آنها به بحثي گسترده و عميق نياز دارد و در گفتار و نوشتاري مختصر نميگنجد و به تعبيري چون: «گنجاندن بحر در كوزه» قلمداد ميشود، اما به مصداق «آب دريا را اگر نتوان كشيد، هم به قدر تشنگي بايد چشيد» در اين نوشتار به عناوين، فهرست و سرفصلهايي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در محيط فراملي اشاره ميشود.
1- باز توليد نظريه عدم جدايي دين از سياست و اثبات آن در عمل
طراحان و برنامهريزان وابسته به مراكز قدرت در قرن اخير و به صورت خاص در نيمه دوم قرن بيستم تلاش گسترده و عميقي را براي تلقين نظريه «استعماري جدايي دين از سياست» در افكار عمومي ملتها و مخصوصاً بر نخبگان انجام داده و از اين رهگذر موفقيتهاي بسياري را كسب نموده بودند. اين نظريه استعماري كه توسط نظريهپردازان وابسته به اردوگاه سلطه طراحي، برنامهريزي و به مرحله اجرا گذاشته ميشد عموماً توسط دو گروه در كشورهاي اسلامي و به ويژه در ايران اسلامي تبليغ ميشد، گروهي از روي ناداني از جدايي دين و سياست طرفداري نموده و آن را تبليغ و ترويج ميكردند كه ميتوان به متحجران و مقدس مأبان به ظاهر مسلمان كه شناخت درست از اسلام نداشته و با كجفهمي براي جلوگيري از آلوده شدن دين به مظاهر فساد سياست! و همچنين نامسلمانان به ظاهر پيرو اسلام يا ديگر اديان اما در حقيقت بيتوجه و اعتقاد به مباني و اصول دين، اشاره كرد كه به دليل پيوستگي به مراكز قدرت مادي و يا حداقل مرعوب شدن از آنها به تبليغ و ترويج جدايي دين از سياست ميپرداختند. در هر صورت در مورد كساني كه از روي آگاهي و براي رسيدن به اهداف نامشروع و افزونطلبانه خود اين نظريه استعماري را دنبال كرده و ميكنند به دلايلي چون ترس از قدرت اسلام، جداسازي مردم مسلمان از علما و رهبران ديني، جلوگيري از ظهور و بروز خاصيت محوري ظلمستيزي دين و مقابله آن با ستم و فساد، ممانعت از جهاني شدن انديشه و نهضت اسلامي و قدرتيابي آن در جهان، جلوگيري از برهم خوردن رژيمهاي غيرمردمي و سرنگوني حكام دست نشانده بيگانگان در كشورهاي اسلامي بوده و ميباشد. به هر حال پيروزي انقلاب اسلامي با رويكرد ديني- مردمي و مبتني بر آموزهها و ارزشهاي اسلامي افكار انحرافي و نيات شيطاني و دستهاي ناپاك نظريهپردازان استعماري و عاملان متحجر، فساد آن و عوامل و عناصر فريب خورده را افشا و ناكام گذاشت زيرا پيروزي انقلاب اسلامي و استمرار حاكميت مقتدرانه جمهوري اسلامي طي سه دهه توانست در نظريه و عمل اثبات كند كه نه تنها دين از سياست جدا نيست بلكه سياست و امور حكومتي از اجزاء غيرقابل تفكيك دين بوده و اسلام ديني اجتماعي و حكومتي است و با نقشآفريني آموزههاي آن در عرصههاي حكومتي زمينه براي تحقق اهداف فردي و اجتماعي مسلمانها فراهم ميشود. اين دستاورد تأثير بسيار زيادي برافكار و رفتار مسلمانها براي شكلدهي و تداوم نهضتهاي اسلامي و آزاديبخش گذاشته است كه شكلگيري حزبالله مقتدر لبنان، حماس و جهاد اسلامي مقاوم در فلسطين اشغالي، سازمانيابي و قدرتيابي مسلمانها در كشورهايي چون افغانستان، عراق و حتي تركيه كه در طول حدود يك قرن مورد هجوم انديشه لائيك و دينزدا قرار داشته است از نتايج آن به حساب ميآيد.
2- اثبات توانايي اسلام در ايجاد انقلاب، برپايي نظام و اداره حكومت
ملتها و جوامع مختلف براي قيام و انقلاب نيازمند انگيزه هستند تا به عنوان موتور و قوه محركه از آن استفاده كنند و با به حركت درآوردن مردم نهضت و انقلاب ايجاد كنند. بدون اهرم انگيزشي و پشتوانه فكري عموماً نميتوان تحولات اساسي به وجود آورد، در حقيقت تحقق اهداف انقلابي به عامل برانگيزاننده و موثر نياز دارد و هر يك از جريان ها و نهضتهاي انقلابي به عوامل خاصي چون: انگيزه مادي، آزاديخواهي، مليت، قوميت، نژاد و … براي همبستگي نيروهاي انقلابي متوسل ميشوند تا تودههاي مردم را برانگيزانند و با برانگيختن مردم به اهداف انقلابي خود برسند اما ملت ايران با رهبري امام خميني (ره) و تمسك به آموزههاي ديني توانست انقلابي بزرگ را به پيروزي برساند و با برپايي جمهوري اسلامي در ايران موفق شد تا كشوري بزرگ را بر اساس مباني، اصول و ارزشهاي اسلامي اداره كند، يكي از مهمترين عوامل و انگيزههاي كارآمد را براي گذر از وضع نامطلوب و رسيدن به وضعيت مطلوب فراروي ملتها قرار دهد. انقلاب اسلامي توانست ناباوري و خود كمبيني حاكم بر افكار مسلمانها و نخبگان جهان اسلام را بر طرف و در عمل اثبات كند كه انگيزههاي غيرديني و غيراسلامي كارايي نداشته و قدرت فوقالعاده انگيزه اسلامي به عنوان برترين و كارامدترين انگيزه ميتواند خواستههاي ملتهاي مسلمان را در زمينه ايجاد انقلاب و برپايي حكومت تحقق بخشد. بر اين اساس مطرح شدن «مدل ديني براي تحول و انقلاب»، «توانايي امت اسلامي براي به پا خواستن با الهام از اسلام و انقلاب اسلامي»، «مطرح شدن اسلام راهحل و جهاد و مجاهدت مهمترين وسيله براي تحقق اهداف امت اسلامي»و … در ميان جوامع اسلامي به ويژه در لبنان و فلسطين مورد توجه قرار گرفت را ميتوان مهمترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي در محيط فراملي برشمرد و مقاومت مسلمانها در لبنان، فلسطين، عراق را نمونههايي از «باور قدرت ديني» دانست كه توانايي اسلام را در ايجاد انقلاب، برپايي نظام اثبات ميكند. تكيه بر معنويات و اثبات غلبه ايمان بر قدرت مادي و معطوف شدن اذهان در جوامع اسلامي به سلاح ايمان و وحدت مردمي نيز از موضوعاتي است كه در اين زمينه مطرح شده و مورد توجه و تاكيد قرار دارد و اثبات توانايي رهبران ديني و علما در زمينه هدايت حركتهاي مردمي و نهضتهاي اسلامي هم در راستاي كارآمدي اسلام در عرصههاي سياسي، اجتماعي مطرح است.
3- گرايش به آموزههاي ديني در جوامع مختلف به عنوان چالش بزرگ قدرتهاي سلطهگر
گسترش اسلامگرايي و دينباوري در جهان و رشد معنويت هم به عنوان يكي از دستاوردهاي جهاني انقلاب اسلامي مطرح است، گرايش به دين و مظاهر آن از قبيل معنويات، اخلاقيات، حجاب و … از واقعيتهايي است كه همگان آن را اقرار نمودهاند و دشمنان اسلام نيز اين موج اسلامگرايي را تحت عنوان بنيادگرايي اسلامي نامگذاري نموده و آن را جديترين چالش عصر در مقابل ليبرال- دموكراسي غرب ميدانند. آنها جريان بازگشت ملتها به دينباوري را به سيل خروشاني كه فوران كرده است، تشبيه ميكنند و قرن 21 را قرن مذهب معرفي ميكنند و با نگراني اعلام ميكنند كه اسلام اروپا را تسخير ميكند و در اين راستا شواهد و قراين زيادي را از قبيل بيشتر شدن شمار مساجد از كليساها، برخورداري اسلام از سريعترين رشد در ميان ديگر اديان، گسترش اسلام در آمريكا و … مطرح ميكنند. رشد اسلامگرايي علاوه بر خاورميانه و اروپا كشورهاي آسياي ميانه و نواستقلال شوروي سابق را نيز در برگرفته است و براساس اظهار صاحبنظران منطقهاي و جهاني انقلاب اسلامي ابهت سلطه جهاني فرهنگ غرب كه با امكانات عظيم تبليغي- خبري خود به صورت فرهنگ تقريباً مسلط در آمده را به چالش كشيده است و فراتر از آن به تعبير “حالوك گرگر ” متفكر و نويسنده برجسته تركيه، انقلاب اسلامي با آسيب رساندن به بنيادهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي غرب، توانست ابهت سلطه غرب را كه پايمالكننده ارزشهاي متعالي مستضعفان بود، درهم شكند (مجله حضور، يادمان هجدهمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، ص 80) مذهبي شدن جهان، از بين رفتن محبوبيت تصنعي انديشههاي لائيك و … از جمله موضوعاتي است كه امروزه نظريهپردازان غربي، كه امكان فهم منطق دروني تحولات متأثر از اسلام و فرهنگ اسلامي ندارند را در مواجهه با رويكرد اسلامي ملتها با الهام از انقلاب اسلامي دچار «بحران شناخت» نموده است و اين وضعيت باعث شده است تا سردمداران انديشههاي سلطهجو را دچار سردرگمي نموده و هر روز آنها را به واكنشهاي غيرمنتظره و در عين حال ناكارآمد وا دارد. اما آن چه امروزه به عنوان يك حقيقت غيرقابل انكار افكار عمومي را متوجه خود نموده اين است كه جهان اسلام و مسلمانها با گرايش به آموزههاي ديني، توجه به معنويات، نيرو گرفتن از انگيزههاي اسلامي عرصه را بر نظام سلطه تنگ نموده و در قرن حاضر در ساختارهاي نظام جهاني اردوگاه كفر و نظام سلطه را به چالش ميكشند آن چنان كه در شرايط كنوني نيز اين رويكرد به عنوان يكي از دستاوردهاي بزرگ انقلاب اسلامي در محيط فراملي ضمن شكست ابهت ابرقدرتها بنيادهاي غيرانساني فلسفهها و يافتههاي غيرديني از جمله تفكر ليبرال دمكراسي را به صورت جدي مورد تهديد قرار داده است. گسترش حجاب اسلامي در جوامع مختلف، رواج فزاينده نشريههاي اسلامي، پرشدن مساجد از نمازگزاران و … به عنوان نشانههايي از ظلم و ستم فرهنگي غرب به اقشار مختلف از جمله زنان و در عين حال همبستگي آنها با انقلاب اسلامي و آمادگي ملتها براي ايفاي نقش تاريخي خود در حفظ اسلام و ضرورت مبارزه با فرهنگ دينستيز غرب و نظام سلطه جهاني مطرح است.
4- تحقير استكبار جهاني به ويژه آمريكا
جهانيان در قرن اخير همواره بر اثر تبليغات گسترده و نيز اعمال زور نفوذناپذيري قدرت و يكهتازي خود را بر ملتها تحميل نموده و اين باور را تلقين نموده بودند كه دولتهاي مستقل و ملتها هرگز نميتوانند در مقابل خواستههاي نامشروع آنها موضع بگيرند و مهمتر اين كه كسي باور نميكرد بتوان در مقابل قدرت شيطاني آمريكا عرض اندام كرده و در اين راستا اقدام كند. تسخير لانه جاسوسي آمريكا در ايران، جهاني كردن شعار مرگ بر آمريكا، افشاگري چهره آمريكا در مجامع مختلف، ايستادگي و مقاومت در مقابل خواستههاي نامشروع آمريكا در عرصههاي گوناگون، پاسخ منفي دادن به التماس آمريكا براي مذاكره و برقراري روابط سياسي و … توسط ملت ايران باعث شد تا ابهت پوشالي قدرتهاي سلطهگر به ويژه آمريكا در افكار عمومي جهان شكسته شود و مردم مسلمان و مستضعف جهان به ضعف و ناتواني آمريكا در زمينه برخورد با اراده ملتها آگاه شوند و آنان به اين باور برسند كه قدرت آمريكا در برابر قدرت الهي و مردمي بسيار ضعيف است و اين دستاورد عظيم جهاني انقلاب براي مردم عزتمند ايران و كليه مسلمانها و مستضعفان جهان افتخارآميز و براي دشمنان كينهتوز امت اسلامي ذلت و خواري را به وجود آورده است به گونهاي كه امروزه آمريكا را در عرصههاي گوناگون و در حوزههاي مختلف تحقير نموده و دولتمردان آمريكا را در هر اقدام عليه كشورهاي اسلامي و مسلمانها با ناكامي روبهرو نموده است. شكست آمريكا در افغانستان و عراق نمونه بارزي از اين تحقير و ناكامي به حساب ميآيد.
5- قدرت و عزت ايران اسلامي در منطقه و جهان
كشور ايران كه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به صورت مستقل نميتوانست در معادلات سياسي و تصميمگيريهاي منطقهاي و جهاني نقش موثر و تعيينكنندهاي داشته باشد، متأثر از آموزههاي اسلام پايههاي نظام اسلامي را در داخل تثبيت و با انتشار آموزههاي انقلاب اسلامي در جوامع مختلف توانست در مرحله اول بين مسلمانها و نهضتهاي اسلامي و سپس در عرصه جهاني به قدرت و عزت بالايي برسد. جمهوري اسلامي ايران به عنوان نظام برخاسته از انقلاب اسلامي به دليل نحوه تعامل خود با ملتها و به ويژه حركتها و نهضتهاي مردمي در سطح منطقه و جهان و ايفاي نقش حمايتي و هماهنگساز خود توانست به الگوي عمل آنها تبديل شود كه آنها احياي هويت اسلامي و قدرت و عزتيابي خود را مرهون و مديون انقلاب اسلامي بدانند و در اين راستا همواره در عرصههاي گوناگون همگرا با جمهوري اسلامي در صحنههاي گوناگون ظاهر شده و در راستاي اهداف فراملي ايران اسلامي موضعگيري و اقدام نمايند. اين همفكري، همگرايي و عملكرد زمينه توسعه اهداف انقلاب در منطقه و جهان را فراهم و به تعبيري به اهداف راهبردي انقلاب اسلامي عمق ببخشد و عمق راهبردي انقلاب اسلامي را به بيرون از مرزهاي جغرافيايي منطقه سرايت دهد. بر اين اساس است كه ايران امروز به عنوان كشوري قدرتمند و تاثيرگذار در مناسبات و روابط بينالملل و نيز تصميمگيريهاي منطقهاي و جهاني تبديل شده است و به تعبير رهبر معظم انقلاب ملت ايران در هر قضبه مهم جهاني كه با آن به طور جدي مخالف باشد، آن مسأله پيش نميرود و متوقف ميشود، امروز اين ملت در مسايل مهم جهاني داراي يك رأي مهم است و «ايران اسلامي، ايران امام، ايران انقلاب، مركز و محور حركت عظيم جهاني مسلمانان است و به همين نسبت محور دشمنيها است. … نشان ميدهد كه ما قدرتمنديم و عليه منافع استكبار و منافع دزدان و غارتگران همچنان تهديد بزرگي به شمار ميآييم.»
و اين قدرت و اقتدار را بايد ناشي از حمايت الهي از ملت ايران، اسلامي بودن حكومت و اعتماد عميق اين ملت به دين و اسلام، مردمي بودن حكومت و تكيه دولتمردان به مردم و تعهد مردم به اهداف انقلاب، رهبري شايسته، صالح، مقتدر و مقبول، نقشآفريني مردم در عرصههاي گوناگون و به صورت خاص در عرصه دفاعي- امنيتي و حمايت و پشتيباني گسترده مسلمانها و به صورت خاص حركتها و نهضتهاي مقتدر اسلامي از ايران اسلامي در منطقه و جهان دانست كه عقبه مطمئن و عمق راهبردي انقلاب اسلامي را تشكيل ميدهند.
6-افشاي چهره واقعي كشورهاي مدعي حكومت اسلامي
با توجه به اين كه در برخي از كشورهاي اسلامي حكام ادعاي اسلامي بودن كشور و اداره آن بر اساس احكام اسلام را داشتند و هنوز هم بر اين ادعا پافشاري ميكنند، اما چون : در اين كشورها پوسته و ظاهري از اسلام آن هم در بخشي از حوزههاي فردي و اجتماعي وجود داشته، حاكميت ادعايي آنها بدون خواست و رأي مردم شكلگرفته، رهبران اين حكومتها عموماً افرادي فاسد بوده، حكام اين كشورها با دوستي و عشق و علاقه به قدرتهاي استكباري و همراه با دشمني نسبت به مسلمانان بر حاكميت خود ادامه داده، دولتمردان اين كشورهاي مدعي حكومت اسلامي با رژيم صهيونيستي اشغالگر قدس دست دوستي و تفاهم داده، در اين كشورها از آزادي خبري نبوده و استقلال از نظر اين حكومتها معنا و مفهوم نداشته و حكام آن به استكبار غرب و به صورت خاص با آمريكا كاملاً وابسته بوده و هستند.
با شكلگيري نظام اسلامي در ايران و نقشآفريني مردم با تمسك به آموزههاي اسلام ناب در تحولات سياسي- اجتماعي و برجسته شدن ارزشهاي ديني در ساختار حكومت و افكار عمومي نماد و مظهري مناسب از حكومت اسلامي به نمايش گذاشته شد كه متأثر از اين رويكرد چهره واقعي حكومتهاي مدعي اسلامي افشا شد و اين چهرهنمايي نتايج و پيآمدهايي را در افكار عمومي جهان و مسلمانها به دنبال داشت. بر اين اساس انقلاب اسلامي با ارايه الگوي جديد و حكومت واقعي اسلامي و مبتني بر شريعت اسلام با ويژگيهايي چون: رهبري شايسته، قوانين و مقررات اسلامي، حاكميت اسلام در حوزههاي مختلف، مردمي بودن و اتكا به آراي مردم در همه امور اساسي كشور، استقلال همهجانبه، دشمني با دشمنان خدا، دوستي با مسلمانها توانست با ارائه الگوي حكومت اسلامي واقعي به جهانيان، افشاي حكومتهاي به ظاهر اسلامي، ارايه چهره واقعي از اسلام، آشنا كردن تودههاي مسلمان ناآشنا به اسلام واقعي و ايجاد روحيه نشاط و اميدوراي در مسلمانها و … بسترهاي لازم را براي تلاش آنها در جهت شكلدهي و برقراري حكومت اسلامي در ديگر جوامع را در دستور كار قرار دهند. بيداري ملتهاي مسلمان و مستضعف جهان، احياي هويت مسلمانها در سراسر گيتي، به وجود آمدن فرهنگ خودباوري، شجاعت و ترسيدن از قدرتهاي بزرگ و دست نشاندگان آنها، شكلگيري روحيه اميد در مسلمانها و مستضعفان، عزت و سربلندي مسلمانها در افكار عمومي جهان، تمسك به الگوي مبارزاتي و مقاومت ملت ايران توسط ديگر ملتها و به صورت خاص مسلمانان مورد ظلم و ستم چون ملت فلسطين، جهاني شدن مبارزه مردمي با رژيم اشغالگر قدس و … نيز از جمله عناوين دستاوردهاي فراملي انقلاب اسلامي است كه بايد به آنها پرداخته شود زيرا بيداري ملتها، احياي هويت مسلمانها، شكلگري فرهنگ خودباوري و روحيه اميد در مسلمانها و … خود زمينهاي براي شكلگيري مقاومتهاي مردمي- اسلامي در منطقه و جهان شده است كه متأثر از آن نظام سلطه و پايگاه خاورميانهاي آن يعني رژيم جعلي اسرائيل را مورد تهديد جدي قرار داده است. به گونهاي كه شكست اسرائيل با وجود حمايتهاي گسترده آمريكا، غرب و حتي دولتمردان غيرمردمي كشورهاي عربي از آن رژيم در جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي با حزبالله و جنگ 22 روزه صهيونيستهاي جنايتكار عليه ملت مظلوم و بيگناه غزه نيز را بايد از نتايج و دستاوردهاي انقلاب اسلامي به حساب آورد.
در يك جمعبندي كلي ميتوان طرح مجدد اسلام به عنوان يك مجموعه كامل از شيوه زندگي، بر شمردن مدل غربي جدايي دين از سياست را به عنوان اساس مشكلات جوامع اسلامي، ضرورت بازگشت به اسلام براي قدرتيابي جوامع اسلامي، ضرورت تمسك به قوانين اسلامي و كارآمد دانستن جهاد و شهادتطلبي را كه به عنوان اصول ارزشي مورد توجه فعالان و نخبگان و جوامع اسلامي قرار گرفته است را زمينهساز تأثير گسترده انقلاب اسلامي بر نظام بينالملل، ملتها و جوامع اسلامي دانست كه احياي اسلام به عنوان مكتب جامع و جهاني، تغيير گفتمان حاكم بر بازيگران منطقهاي و جهاني، خيزش جهاني مستضعفين عليه مستكبرين، ظهور اسلام سياسي، مطرح شدن جهان اسلام به عنوان قدرتي تأثيرگذار در نظام جهاني، تغيير معيارهاي قدرت در نظام بينالمللي، بازگشت به هويت اسلامي توسط مسلمانها و مطرح شدن جمهوري اسلامي و سبك و شيوه رهبري آن به عنوان الگوي حكومتي و تعامل مناسب ميان مردم و دولتمردان از محورهاي اين تاثير به حساب ميآيد.
تقويت روحيه ضد سلطه، احساس افتخار به گذشته اسلامي و نفي احساس حقارت، شكلگيري و گسترش نهضتهاي اسلامي و آزاديبخش، توجه عملي به ارزشهاي اسلامي، مطالبات سياسي- اجتماعي، احياي روحيه و انگيزه حمايت از مقدسات، مشاركت منطقهاي و بينالمللي در زمينه سرنوشت امت اسلامي و … در تودههاي مسلمان و پيدايش روحيه انقلابي و تمسك به اسلام ناب و سياسي كه قدرتيابي مشروع را در دستور كار قرار داده است به عنوان محورهايي از تأثير انقلاب اسلامي بر مسلمانها و دستاوردهاي متكي بر قدرت نرم فراملي جمهوري اسلامي بر شمرد.
نويسنده: عباسعلي فرزندي