در دو شماره نخست این گزارش به مرور برخی ابعاد نشریات مساله دار در حوزه دانشجویی پرداختیم. همانطور که در اولین بخش گزارش به تفصیل بحث شد اصلی ترین مشکل در این حوزه فقدان نظارت نهادمند و هدفمند به نشریات دانشجویی می باشد.
از سویی سیاست گذاری های ایجابی در جهت تولید فکر و تامین منابع ارتزاق تئوریک نشریات دانشجویی مکتبی و انقلابی به شکلی ضعیف و نامنظم صورت می گیرد. از این منظر به نظر می رسد اساسی ترین راه حل پیش رو، بازنگری در شیوه نظارت دستگاه های ذیربط و بوجود آمدن عزمی راسخ در مسئولین برای ترمیم معضلات این حوزه است.
جمع بندی و نتیجه گیری پایانی:
تحلیلی که در این مجموعه عرضه شده به طور دقیق منطبق بر مضامین نشریات دانشجویی دانشگاه های تهران، و حاصل تأمل موشکافانه در مقالات و یادداشت های آن هاست. افزون بر این، کمیت محورهای ذکر شده قابل ملاحظه است. به طوری که زیر عنوان «رویکردهای حاکم بر نشریات دانشجویی» از آن یاد کردیم.
بنابراین، این گونه نیست که تصور شود در این تحلیل، برخی تخلفات جزئی موردی، بزرگ نمایی و حجیم شده اند و از وضعیت نشریات دانشجویی، سیاه نمایی گردیده است! مطالعه و تحقیق پیرامون نشریات دانشجویی نشان می دهد که محورهای برشمرده شده، درواقع، اکنون به مثابه محورهای گفتمانی جنبش دانشجویی محسوب می شوند و تقریباً در اغلب آنها به چشم می خورند! با توجه به این مطلب، بی گمان باید اعتراف کرد که وضعیت فکری و اعتقادی جنبش دانشجویی که بخشی از آن در حوزه نشریات دانشجویی تجسم پیدا می کند؛ درخور نظام اسلامی نیست و در بسیاری از بنیان ها و راهبردها، اختلاف جدی و ریشه ای با مسیر حرکت انقلاب دارد!
علاوه بر این، محیط دانشگاه و شخصیت دانشجو نیز از حساسیت های ویژه ای برخوردار است؛ چرا که در دانشگاه، بنا به اقتضائات علمی و آزادی آکادمیک، افکار مختلف مطرح می شوند و دانشجویان نیز غالباً می توانند بستر مناسبی برای شبهه افکنی در مبانی فکری انقلاب اسلامی و فاصله افکندن میان دانشجویان و نظام شوند. متأسفانه، تاکنون نیز دگراندیشان و عناصر اپوزیسیون، بهره های فراوانی از محیط های دانشگاهی در راستای تضعیف انقلاب برده اند و شواهد گویای آن است که این روند همچنان در جریان است. در این باره باید توضیح های دقیق تری ارائه کنیم.
در حوزه «نگاه التقاطی به دین»، بسیاری از نشریات انجمن های اسلامی و طیف های سکولار، مشترک و هم رأی هستند. در واقع، اینان با پیش فرضیه های التقاطی خود از دین، به سراغ تحلیل موضوعات سیاسی و اجتماعی می روند و خوراک فکری مسموم و مغشوش را عرضه می کنند.
به عنوان مثال، انجمن های اسلامی در پاسخ به این پرسش که «چگونه شما با وجود کلمه اسلام در عنوان تشکل خود، در جهتی مخالف با معارف قطعی و یقینی اسلام حرکت می کنید و به ماهیت تشکیل خود وفادار نیستید؟» پاسخ می دهند که «اسلام دارای برداشت ها و تفاسیر مختلفی است، به طوری که هیچ یک بر دیگری برتری و حجیت ندارد! بنابراین، شما با معیارها و مبانی خودتان، استراتژی ما را نقد کرده اید که این امر فقط برای خودتان ارجحیت و اعتبار دارد! ما براساس مبانی معرفتی خودمان، کاملاً اسلامی می اندیشیم و رفتار می کنیم!»
پیداست که این پاسخ، ریشه در نظریه «تعدد قرائت ها از دین» دارد که از سوی کسانی چون عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری مطرح گردیده و اکنون به عنوان دستاویزی در اختیار انجمن های اسلامی قرار گرفته تا کج روی ها و افکار باطل خود را به وسیله آن توجیه و تطهیر کنند.
به عبارت دیگر، سرچشمه نوع کنش سیاسی آنها، نظام معرفتی آنها است و این نظام های معرفتی و چارچوب های ارزشی، دقیقاً برگرفته از تولیدات فکری جریان روشنفکری سکولار است. در نشریات دانشجویی، صدها مقاله براساس پیش فرض ها و اصولی از این دست، نگاشته می شود و در معرض دید دانشجویان قرار می گیرد! به راستی، تهدید بنیان برافکن فرهنگی و اعتقادی، نسل دانشجوی کشور را تهدید می کند از سوی دیگر، در یکساله اخیر، محورها و موضوعات جدیدی در مرکز حمله انجمن های اسلامی و طیف های دانشجویی دگراندیش قرار گرفته که از آن جمله می توان به تخریب دولت نهم، اهانت به شخص رئیس جمهور و غوغاسالاری درباره عملکرد فرهنگی وزارت علوم اشاره کرد که به طور جدی در اغلب نشریات دانشجویی تعقیب می شوند. در این میان، دو جریان مارکسیسم و قومیت گرایی در سال های پیش از این نیز فعال بوده اند، اما به طور خاص، در سال اخیر گسترش یافته اند و خیز زیادی برای اثرگذاری بر جنبش دانشجویی و فشار بر حاکمیت گرفته اند!
مارکسیست ها و قومیت گراها، حجم قابل توجهی از نشریات دانشجویی را به خود اختصاص داده اند و مرتباً نیز توسعه می یابند! با توجه به شرایط و موقعیت سیاسی کشور در مقطع زمانی فعلی، به نظر می رسد که قوت یافتن این دو جریان در جنبش دانشجویی، اثرات زیان باری را بر جای خواهد نهاد. به ویژه طیف قومیت گراها توانسته اند دانشجویان شهرستانی را در تهران، مورد سوء استفاده های سیاسی خود قرار دهند و از احساسات و علایق قومی و نژادی، بهره برداری سیاسی علیه حاکمیت کنند. نشریات فعال درحوزه گفتمان این دو جریان نیز قادر بوده اند تا حدی فضا را درجهت تهییج و تحریک پیروانشان ترسیم نمایند و برحجم تنش بیفزایند.
در این باره، می توان راهکارهای اصلاحی زیر را به اجرا در آورد تا جو نشریات دانشجویی به تعادل و موقعیتی همسو و هماهنگ با جریان انقلابی بازگردند:
1- راه اندازی نشریات دانشجویی اصول گرا و متعهد به آرمان های نظام
2-پاسخ دهی به شبهات و اثبات ضعف تئوریک جریان های التقاطی و الحادی
3-ایجاد کرسی ها و محافل مناظره دانشجویی میان مسئولان نشریات دانشجویی طیف های گوناگون
4- فعال سازی هیئت های نظارت بر نشریات دانشجویی و کارآمد سازی آنها
5- ایجاد نشریات سراسری به منظور تولید گفتمان و راهبرد برای هدایت جنبش دانشجویی و خط دهی به نشریات دانشجویی.
6- برقراری کلاس های آموزشی درمراکز دانشگاهی با هدف تربیت نیروهای نویسنده و متفکر.
امید است که گزارش تحلیلی ارائه شده بتواند مقدمه ای برای ساماندهی به وضعیت نشریات دانشجویی و اصلاح آنها باشد و در آینده ای نزدیک شاهد رشد چشمگیر نیروهای مؤمن و انقلابی درحوزه تولید نشریات موثر و پر مخاطب دانشجویی باشیم.
مهدی محقق