شاید الان باید یک متن حماسی و از سر شور و شعف می نوشتم ، بالاخره بعد از یک ماه تلاشِ بچه های احمدی نژادی و به کمک خدا دکتر با یک رای بالا دوباره انتخاب شد تا دل تمام مردم حزب اللهی و عدالتخواه شاد بشه، ولی افسوس که دشمنان خارجی و منافقان داخلی همان طور که حضرت آقا پیش بینی کرده بودند تاب شیرین دیدن کام مردم از این انتخابات را نداشتند.
هر چند این آشوب ها از قبل برای ما قابل پیش بینی بود( نامه گستاخانه هاشمی به آقا و صحبت های صریح همسر هاشمی در روز رای گیری و تهدید به آشوب خیابانی و تاکید فائزه هاشمی در جمع حامیان معترض میر حسین مقابل صدا و سیما بر ادامه اعتراضات خیابانی) ولی کسانی که از نزدیک در جریان این آشوب ها بودند و خسارت دیدند داغی بر دلشان ماند که هرگز این جماعت سیاستمدار داعیه دار اخلاق را نخواهند بخشید.
23 خرداد دانشگاه صنعتی اصفهان شبی ملتهب را پشت سر گذاشت. ضرب و شتم کارکنان دانشگاه و به آتش کشیدن آمفی تئاتر ، ساختمان مرکزی، تالارها و مجتمع کلاس ها و شکستن شیشه های ساختمان ها و ماشین ها توسط حامیان میر حسین موسوی و بعد وارد شدن نیروهای ضد شورش به دانشگاه و البته هنگامی که آتشی به پا می شود خشک و تر با هم می سوزد !
اون شب من کنترل خودم رو از دست دادم و اون هم زمانی بود که محمد رضا حقجو از دوستانم برای خاموش کردن آتش فتنه به سمت تالار ها رفت و آتش به یک باره شعله ور شد و محمدرضا را در بر گرفت.
و من فقط توانستم لباس های سوخته اش را از بدنش جدا کنم . الان محمد رضا در بیمارستان در بخش آی سی یو، با 40% سوختگی بستری است.
آتش این روز ها ، آتش انتقام اصلاح طلبان از مردم است چرا که بر خلاف نظر آنان عمل کردند.