چهارشنبه 22 جولای 2009 12:46
میرحسین موسوی: سیاست ضدصهیونیستی را تا آزاد کردن قدس عزیز ادامه خواهیم داد

اگر یادتان باشد در مناظره های انتخاباتی میرحسین موسوی با استناد به انتقادات تند احمدی نژاد به نژادپرستی اسرائیل در کنفرانس ژنو (موسوم به دوربان ۲) ادعا کرد که بعد از فاجعه غزه روابط اتحادیه اروپا با اسرائیل در حال تیره شدن بوده اما احمدی نژاد با حرفهای تندی که به زبان آورده همه چیز […]

اگر یادتان باشد در مناظره های انتخاباتی میرحسین موسوی با استناد به انتقادات تند احمدی نژاد به نژادپرستی اسرائیل در کنفرانس ژنو (موسوم به دوربان ۲) ادعا کرد که بعد از فاجعه غزه روابط اتحادیه اروپا با اسرائیل در حال تیره شدن بوده اما احمدی نژاد با حرفهای تندی که به زبان آورده همه چیز را به هم ریخته و حالا اروپائی ها پشیمان شده اند و ورق دوباره به ضرر فلسطینی ها برگشته است!

قبلا در همین مورد نوشته بودم: « تأسف آورترین قسمت انتقاد میرحسین به نظر بنده جایی بود که راجع به رابطه اتحادیه اروپا با اسرائیل حرف زد؛ انگار که اتحادیه اروپا یکباره دوست مردم فلسطین و غزه شده و فقط حرفهای احمدی نژاد علیه اسرائیل همه چیز را خراب کرده است! این میزان ساده لوحی و کوته باوری از کسی که هشت سال زمام نخست وزیری کشور را در دست داشته و در برابر کشورهایی مثل فرانسه (مسلح کننده اسرائیل به سلاح اتمی) انگلیس (بنیانگذار اسرائیل) و آلمان (موطن و مبلغ افسانه هلوکاست) به خوش خیالی مبتلاست و متوجه نیست که در طول بیست و دو روز کشتار[غزه] کوچکترین واکنش موثری از اروپائی ها دیده نشده واقعا جای تحسین و تشکر دارد.»

همین آدمی که ژست روشنفکر منتقد به خودش گرفته بود و با قیافه ای میانه رو، علیه تندروی های رئیس جمهور داد سخن می داد و زور می زد تحلیل های بند تنبانی اش را به مردم بقبولاند، روزگاری از همان جنسی بوده که تلاش می کرد با لجن پراکنی به آنها خودش را معتبر و موجه جلوه بدهد. تکه روزنامه زیر مربوط به تیرماه سال شصت است، زمانی که منصب وزارت خارجه را در دولت رجایی به چنین موجودی سپرده بودند؛

احتمالا آن موقع پای آبروی ایران در میان نبوده است! وقتی خودشان بر سر منصب و مقام بودند مالک آبرو و حیثیت و شرف و عزت این مملکت هم بودند و هیچ دغدغه ای از این بابت نداشتند، هر طور دلشان می خواست حراج می کردند. اما حالا که دستشان کوتاه است جمیع اینها را از دست رفته می بینند و به خاطر به دست آوردنش اگر بتوانند ممکلتی را هم به آتش می کشند. حکایت این پدیده خارق العاده حکایت همان است که گفت:« یکی بر سر شاخ و بن می برید»! از سر جوگیری و عطش قدرت به پروپای چیزهایی پیچیدند که هستی و اعتبار شان را مدیون همانها هستند. برای جمع کردن رأی اداهایی در آوردند که هیچ با سابقه و عملکردشان همخوانی نداشت.

این وسط تقصیر از مردمی است که حافظه سیاسی ندارند، فراموشکار و زود باورند و فریب اطوارهای ظاهری و لفظی آدمها را می خورند و برایشان هورا می کشند. تقصیر از مردمی است که نمی فهمند موجودی که تغییر می کند اگر نسبت به گذشته اش اعتراف و اظهار پشیمانی نمی کند حتما یک جایی از کارش می لنگد. تقصیر از جوان هایی است که باور کرده اند دانشگاه رفتن مدرک عقل و مجوز فعالیت سیاسی است و «تـاریـخ» هم فقط درسی است که باید به نمره اش فکر کرد.

به نقل از وبلاگ madreseyema.blogfa.com

کاروان طریق القدس

آرشیو