سه‌شنبه 28 جولای 2009 18:23
سبز لجني با نشان اسلحه داس ، چكش و ستاره داوود!

اين طيف رنگين كماني هرچند كه در داخل كشور با نوعي پنهان كاري و كتمان و عدم شفافيت توأم است اما از شفافيت و وضوح كامل در خارج از كشور برخوردار است به نحوي كه در تجمعات اخير ضد انقلاب در برخي شهرهاي آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان و هلند كه در پوشش جنبش سبز و در هماهنگي كامل با جريان داخلي انجام شد حتي مي شد حضور پررنگ عناصر سلطنت طلب، بهايي ها و فراماسونرها و برخي عناصر دوآتشه ضد دين را نيز مشاهده كرد.


به موازات تحركات مدعيان اصلاح طلبي براي ائتلاف با طيف هاي گوناگون اپوزيسيون ضد انقلاب، شعارها و نمادهاي اسلامي نيز رنگ مي بازد. اگرچه اين طيف كوشيدند با سوءاستفاده از سيادت موسوي و انتخاب رنگ سبز، همراهي با اسلام و انقلاب و ملت دوستدار اهل بيت(ع) را القا كنند، اما تحركات جديد از رنگ باختن سبز كذايي و رنگين كماني! شدن جبهه مذكور حكايت مي كند به نحوي كه در ميان اين جبهه ائتلافي، همزمان رد پاي عناصر لائيك، چپ هاي آمريكايي، وابستگان گروهك منافقين، برخي اعضاي نهضت آزادي و جنبش مسلمانان مبارز، مدعيان ملي گرايي، وابستگان به باند مهدي هاشمي معدوم و… ديده مي شود.

اين طيف رنگين كماني هرچند كه در داخل كشور با نوعي پنهان كاري و كتمان و عدم شفافيت توأم است اما از شفافيت و وضوح كامل در خارج از كشور برخوردار است به نحوي كه در تجمعات اخير ضد انقلاب در برخي شهرهاي آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان و هلند كه در پوشش جنبش سبز و در هماهنگي كامل با جريان داخلي انجام شد حتي مي شد حضور پررنگ عناصر سلطنت طلب، بهايي ها و فراماسونرها و برخي عناصر دوآتشه ضد دين را نيز مشاهده كرد. در اجتماعات مذكور و نيز در ميان دعوت كنندگان به اين تجمعات، غير از افراطيون فراري مدعي اصلاح طلبي(نظير سروش، حقيقت جو، موسوي خوئيني، كديور، افشاري، باطبي، سازگارا، ميرابراهيمي و…) افرادي از اين دست با گرايش هاي ضد انقلابي و ضد ديني گوناگون هم ديده مي شدند: حميد دباشي، مهرانگيز كار، شيرين عبادي، محسن مخملباف، رضا براهني، كريمي حكاك، گوگوش، شهره آغداشلو، طاهر احمدزاده، داريوش اقبالي، فاني يزدي، مهرداد مشايخي، پارسي پور، آرش نراقي، كاظم علمداري، عبدالعلي بازرگان، حسين بشيريه، مصطفي رخ صفت، يوسفي اشكوري، اسماعيل خويي، علي كشتگر، منصور حكمت، نسيم خاكسار، كاظم كردواني و… برخي وابستگان به گروهك منافقين

بسياري از اين عناصر بارها و به طور آشكار با اسلام، انقلاب، قانون اساسي و جمهوري اسلامي برآمده از آن ابراز مخالفت كرده اند و با اين همه مدعيان اصلاح طلبي با محوريت يك نامزد ناكام هرگز حاضر نشده اند با طيف هاي ضد انقلاب مذكور مرزبندي آشكار داشته و رنگ سبز را از آلودگي به انواع رنگ ها و نيرنگ ها پاس دارند.

اين آشفتگي و لنگه به لنگه بودن گروه هاي حاضر در جبهه كذايي باعث شد مجله آمريكايي تايم اخيراً در تحليلي بنويسد: «سؤال اين است كه سران اين جبهه اپوزيسيون آيا دقيقا مي دانند كه دنبال چه هستند؟ در حالي كه در صفحات اينترنت، برخي هواداران موسوي بر نافرماني در برابر نظام تاكيد مي كنند، اين پرسش مطرح است كه موسوي درصدد تشكيل چه نوع جبهه اي است و براي حركت سبز چه ميزان شانس مي توان قائل شد. چتر اپوزيسيون گروه هاي متفاوتي از ليبرال ها و اصلاح طلبان را دربر گرفته است».

به نظر مي رسد اگر قرار باشد مدعيان اصلاحات نمادي براي جبهه كذايي انتخاب كنند علي القاعده بايد پرچمي باشد كه همزمان علامت منافقين(مجاهدين خلق)، فدائيان خلق، سلطنت طلبان، بهايي ها و نمادهايي نظير داس و چكش و اسلحه و ستاره داود و شمعدان حلقه هاي فراماسونري و… نهايتا گزيده اي از پرچم انگليس و آمريكا و اسرائيل را در خود داشته باشد .

به نقل از پایگاه خبری تحلیلی استقامت

کاروان طریق القدس

آرشیو