دوشنبه 21 دسامبر 2009 05:12
استاد قاسمیان: همه ی ائمه مدعی حکومت بودند + فایل صوتی

حضرت امیر می خواستند حکومت را بگیرند. خودشان هم می گفتند: «لنا حق، فان اعطيناه، و الا رکبنا اعجاز الابل، وان طال السری». ما یک حقی داریم. که حق حکومت ماست. اگر دادید، دادید. اگر ندادید و شتر خلافت را سوار شدید ما هم ترک سوار می شویم و دو ترک می رویم.


اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر-

حجت الاسلام و المسلمین قاسمیان (استاد دانشگاه امیرکبیر و مدیر مدرسه علمیه مشکوة) از دوشنبه 7 دی به مدت 3 شب در مسجد دانشگاه صنعتی شریف به ایراد سخنرانی می پردازند. با توجه به اهمیت استفاده از تحلیل های روشنگرانه ی اساتید دین شناس در زمان فتنه، پایگاه اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر فایل صوتی این برنامه را منتشر می نماید.

آنچه در ادامه آمده است، یادداشت برداری یکی از دانشجویان حاضر در جلسه ی چهارشنبه شب است که توسط ایشان به این پایگاه ارسال شده است.

فایل صوتی این جلسه را می توانید از اینجا دانلود نمایید : کیفیت بالا (25 مگابایت)کیفیت پایین (4 مگابایت)

جلسه ی قبل : نورانیتی که در حوادث کم بیاورد، چه نورانیتی است؟ + فایل صوتی

جلسه ی بعد :  دسته بندی نظرات مختلف پیرامون حکومت دینی + فایل صوتی 

 

          در بحث ولایت فقیه سه گونه دلیل وجود دارد: عقلی محض، نقلی محض، تلفیقی.

امام خمینی گفتند بحث ولایت فقیه از بدیهیات است. یعنی باید در دستتان مثل موم شود.

          چهار شأن برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) وجود دارد:

1-        ولایت تکوینی: بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء.

2-        مبلغ قرآن: انما انت منذر، و ما علی الرسول الا البلاغ.

بعضی ها می خواهند پیامبر را خلاصه کنند در همین شأن. یعنی پیامبر یک منبری بود. اما آیات قرآن چیز دیگری را نشان می دهد.

3-        تبیین احکام: لتبیّن للناس ما نزّل الیهم.

4-        حکم و حکومت و قضاء: لتحکم بین الناس بما اریک الله.

درگیری با پیامبر سر همین قضیه بود. اینکه پیامبران ادعای حکومت داشتند و می گفتند: ان ادّوا الیّ عباد الله. یعنی بندگان خدا را باید بدهید ما مدیریت کنیم. آنها با نماز خواندن و اعتقادات پیامبر کاری نداشتند. با این کار داشتند که پیامبر می گوید شما دارید اشتباه می کنید و این کار درست است.

     چرا در غدیر آیه «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» می فرماید که کفار مأیوس شدند؟ به خاطر امامت و خلافت و . . . نبود. آنها چه می فهمیدند که واسطه فیض یعنی چه! به خاطر این بود که قانون وجود داشت اما مجری قانون وجود نداشت.

     زمان خبرگان اول و دولت موقت -علیهم ما یستحق من عذاب الله- بود. در قانون اساسی دو تا اصل پشت سر هم نوشته شد. اصل چهارم قانون اساسی این بود که شریعت اسلام بر تمام عمومات و اطلاقات قوانین حاکم است. یعنی هر جا قوانین غیر اسلامی بود زیر پایش زده می شود. نسبت به این اصل دولت موقت واکنش نشان نداد. اما نسبت به اصل پنجم که ولایت فقیه است واکنش نشان داد و رفت تا خبرگان را تعطیل کند. چرا؟ چون این مجری قانون است.

          اگر اهل بیت قرار نبود حکومت کنند، چرا در فقه این همه اختیارات و ثروت و مال به امام معصوم داده شده است؟

          بصیرت آن است که نفاق را در نطفه ببیند. نه اینکه حالا که جوجه اش در آمده حالا بگوید. این دیگر بصر است. بصیرت نیست.

     حضرت امیر می خواستند حکومت را بگیرند. خودشان هم می گفتند: «لنا حق، فان اعطيناه، و الا رکبنا اعجاز الابل، وان طال السری». ما یک حقی داریم. که حق حکومت ماست. اگر دادید، دادید. اگر ندادید و شتر خلافت را سوار شدید ما هم ترک سوار می شویم و دو ترک می رویم. هر چقدر این شب گردی طول بکشد. بالاخره شما را پایین می کشیم و خودمان سوار می شویم.

          تمام رفتار ائمه به تدریج نشان می دهد که ایشان مدعیان حکومت بودند:

o         در دوره خلفا مشورت می دهند تا اصل اسلام باقی بماند.

o         در زمان امام حسین (علیه السلام) قیام می کنند تا دوباره اصل اسلام باقی بماند.

o     زمان امام سجاد (علیه السلام) وقتی که حتی 20 نفر در مدینه نبودند که حضرت را دوست بدارند، به عنوان یک حرکت کادر سازی، ایشان برده می خریدند و تربیت می کردند و آزاد می کردند. در یک زمان 20 ساله 4000 نفر کادر سازی کردند. به خاطر همین امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) انقدر یار دارند. به همین دلیل می گویند امام سجاد (علیه السلام) مجدد دین بوده اند. نه اینکه در یک دعای صحیفه سجادیه دعایی علیه حکام جور کرده اند. این که کار سیاسی نیست.

o     از زمان امام صادق (علیه السلام) رفته رفته، ائمه یک سازمان درست می کنند به نام سازمان وکالت. از جانب خودشان وکیل هایی قرار می دهند که رفتارشان با حکومت مثل یک دولت در سایه بوده است. یعنی امام صادق می گویند برای رفع دعواهای قضاوتی خود پیش حکومت نروید. سراغ همین وکیلها بروید که ما پخش کردیم و حلال و حرام ما را می شناسند. اگر کسی حرف اینها را قبول نکند حکم ما را رد کرده. و کسی که حکم ما را رد کند حکم خدا را رد کرده است و این در حد شرک به خداست. حتی اگر از طریق حکم حکومت وقت به حق خودت برسی، به تو حرام است.

این رفتار یعنی ما خودمان برای خودمان حکومت و سازمان داریم.

o     در زمان امام رضا علیه السلام، مأمون از این دولت سایه مطلع بوده. لذا از این به بعد خلفای عباسی این سیاست را پی می گیرند که اهل بیت را پیش خودشان بیاورند و از ورودی و خروجی ایشان مطلع شوند. این سیاست همراه با آبرو دادن به ائمه است. اما این مکر به خودشان برمی گردد و اهل بیت از حصار شهر خودشان بیرون می آیند و مردم را بیش از پیش جذب می کنند.

o     در زمان امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) سازمان وکالت به شدت قوی می شود. و رفته رفته این وکلا فقیه تر می شوند. تا جایی که امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه دارند.

o         و در این زمان این سه امام کم کم روابط خود با شیعه را به نامه نگاری تبدیل می کنند در حالی که می توانستند این کار را نکنند. برای این که می دانستند قرار است امام بعدی غائب شوند.

کاروان طریق القدس

آرشیو