
“یکى از مسائل بسیار مهمى که به عهده علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سیاستهاى اقتصاد سرمایه دارى و اشتراکى در جامعه است، هرچند که این بلیه دامنگیر همه ملتهاى جهان گردیده است و عملًا بردگى جدیدى بر همه ملتها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پیوند خوردهاند و حق تصمیم گیرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبیعت و سرزمینهاى حاصلخیز جهان و آبها و دریاها و جنگلها و ذخایر، به فقر ودرماندگى گرفتار آمدهاند و کمونیستها و زراندوزان و سرمایه داران با ایجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حیات و ابتکار عمل را از عامه مردم سلب کردهاند و با ایجاد مراکز انحصارى و چند ملیتى، عملًا نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همه راههاى صدور و استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و حتى نرخ گذارى و بانکدارى را به خود منتهى نمودهاند وبا القاى تفکرات و تحقیقات خود ساخته، به تودههاى محروم باوراندهاند که باید تحت نفوذ ما زندگى کرده و الّا راهى براى ادامه حیات پابرهنهها، جز تن دادن به فقر باقى نمانده است و این مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است که اکثریت قریب به اتفاق گرسنگان در حسرت یک لقمه نان بسوزند و بمیرند و گروهى اندک هم از پرخورى و اسراف و تعیشها جانشان به لب آید. به هر حال این مصیبتى است که جهانخواران بر بشریت تحمیل کردهاند و کشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مدیریتها و وابستگى، به وضعیت أسفبار گرفتار شدهاند که این به عهده علماى اسلام و محققین و کارشناسان اسلامى است که براى جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههاى سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند.” صحیفه نور؛ ج۲۰،ص۳۴۲، تاریخ ۲/۱/۶۸
“البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایهداری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده اید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند. چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل البته به شکل دیگر و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.” منبع: نامه امام به گورباچوف
اسلام نه باسرمایه دارى ظالمانه و بی حساب و محروم کننده تودههاى تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدى در کتاب و سنت محکوم میکند و مخالف عدالت اجتماعى میداند- گرچه بعض کج فهمان بیاطلاع از رژیم حکومت اسلامى و از مسائل سیاسى حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طورى وانمود کردهاند (و باز هم دست برنداشتهاند) که اسلام طرفدار بیمرز و حد سرمایه دارى و مالکیت است و با این شیوه که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نمودهاند چهره نورانى اسلام را پوشانیده و راه را براى مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را رژیمى چون رژیم سرمایه دارى غرب مثل رژیم آمریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعى با اسلام به معارضه برخاستهاند- و نه رژیمى مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردى مخالف و قائل به اشتراک میباشند با اختلاف زیادى که دورههاى قدیم تاکنون حتى اشتراک در زن و همجنس بازى بوده و یک دیکتاتورى و استبداد کوبنده در بر داشته .. بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهاى اقتصاد سالم به راه میافتد و عدالت اجتماعى، که لازمه یک رژیم سالم است تحقق مییابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمی ها و بیاطلاعى از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهى با تمسک به بعضى آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مکتبهاى انحرافى مارکس و امثال او معرفى نمودهاند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکى» را تعقیب میکنند و از کفر و دیکتاتورى و اختناق کوبنده که ارزشهاى انسانى را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با تودههاى انسانى مثل حیوانات عمل مىکنند، حمایت میکنند …”منبع: وصیتنامه سیاسی الهی امام خمینی