جمعه 26 سپتامبر 2008 11:38
دلمان خوش بود به قيصر امين‌پور که او را هم از دست داديم

سخنان جذاب و منتشرنشده رهبري در جلسه با شاعران: يک وقت آقاي مطهري از من پرسيدند نظرم راجع به شعر مولوي چيست. گفتم: اصولِ اصولِ اصولِ دين است. گفت: نظر من هم همين است. البته درباره حافظ کمي با هم اختلاف عقيده داشتيم. مرحوم اخوان ثالث که قطعا ـ به نظر من البته ـ بهترين […]

سخنان جذاب و منتشرنشده رهبري در جلسه با شاعران:

يک وقت آقاي مطهري از من پرسيدند نظرم راجع به شعر مولوي چيست. گفتم: اصولِ اصولِ اصولِ دين است. گفت: نظر من هم همين است. البته درباره حافظ کمي با هم اختلاف عقيده داشتيم. مرحوم اخوان ثالث که قطعا ـ به نظر من البته ـ بهترين شاعر نيمايي و از همه اقرانش قوي‌تر بود

ديدار رهبر انقلاب با شاعران علاوه بر خبرهاي منتشر شده، گوشه‌ها و حاشيه‌هاي خواندني هم به همراه داشت که توسط يکي از خبرنگاران حاضر در مجلس ثبت و به برخي از آنها اشاره مي‌شود.

به نوشته اين خبرنگار در «آب و آتش»، آيت‌الله خامنه‌اي در اين ديدار، نکات جالب توجه بسياري را بيان مي‌کنند که در ادامه به مهمترين آنها اشاره مي‌شود:

• ما دوران پيش از انقلاب را ديده‌ايم و با خيلي از شاعران آن زمان نشست و برخاست داشته‌ايم. بهترين ايشان مرحوم اميري فيروزکوهي بود که حقا در قله غزل زمان خودش قرار داشت. [اين در حالي بود که] بيشترين تجلي و نمايشي که مي‌شد از او ديد، در يک گوشه جلسه خصوصي بود. يا مرحوم [مهدي] اخوان ثالث که قطعا ـ به نظر من البته ـ بهترين شاعر نيمايي و از همه اقرانش قوي‌تر بود و لفظ و معناي شسته‌ و رفته‌تري داشت، در گوشه‌اي زندگي مي‌کرد که جز عده‌اي از خواص، او را نمي‌شناختند و او هم عزلت را ترجيح مي‌داد. وقتي بزرگان، در اين عزلت و خمودي زندگي مي‌کنند، قهرا جوان‌ها رشد نمي‌کنند.

• من بحث کميت و تعداد را مي‌گويم، اما بحث کيفيت بايد سنجش واقعي بشود که چگونه. البته در غزل، اميري فيروزکوهي، رهي معيري و شهريار خيلي خوب بودند، لکن از لحاظ گسترش و باز بودن ميدان جولان، آن وقت اين وجود نداشت. انقلاب اين ميدان را باز کرد؛ نه تنها در شعر که در ادبيات، در علوم تجربي و در مديريت‌هاي کلان مثل مديريت دفاع مقدس که پيش آمد.

• شعري که من امشب شنيدم و پارسال شنيدم، با شعري که چهارده پانزده سال پيش از جوانها مي‌شنيدم، خيلي رشد کرده، خيلي خوب شده، خيلي صيقل يافته شده، علاوه بر اين که از نظر مضامين، خيلي پيش رفته است. ما اين ثروت ملي را داريم و گسترشش هم بر دستگاه‌هاي مسئول واجب است و هم بر کساني که اين نعمت و اين قريحه خوب را دارند. بايد شکرگزاري کنند و شکرگزاري‌اش هم به همين است که گسترشش بدهيم و اين چشمه‌ها را جوشنده‌تر کنيم.

• بايد بدانيد از اين ثروت، کجا استفاده کنيد. با اين‌که مي‌دانم شعر، قابل در قاب گرفتن و محدود شدن نيست و از اين جهت، مثل ديگر قالب‌هاي هنر است. انضباط در زندگي لازم است، اما در هنر، نه ممکن است و نه چنان انضباطي لازم است، چون هنر ضايع مي‌شود، اما خود شاعر مسئوليت دارد و آن کساني که مي‌توانند زمينه‌هاي هدايت شعر شاعر را به عرصه‌هاي مورد نياز جامعه فراهم کنند، مسئوليت دارند.

• خيلي از زمينه‌هاي جامعه با زبان هنر، قابل اصلاح است و مثلا اخلاقيات بايد به اخلاق ملي تبديل شود. ما چند قرن زير چکمه استبداد زندگي کرده‌ايم. برخي پادشاهان که شايد به آنها افتخار هم بکنيم ـ مثل نادر شاه ـ ديو مُهيبي است، شاه عباس هم همين طور. شما ببينيد غير از آن قهرماني‌ها، با مردم کشورشان چگونه رفتار کردند، با خوب‌هايشان چگونه رفتار کردند. اين خلقيات بايد اصلاح شود.

• در تاريخ ادبيات ما، اين ويژگي [اخلاقي و اصلاحي بودن] در شعر ما کاملا به چشم مي‌خورد. سعدي که از اين جهت در قله است؛ فردوسي، نظامي، سنايي و ناصر خسرو همين جور است، جامي همين جور است. در اواخر دوران سبک هندي، واعظ قزويني همين گونه است. اصلا او واعظ بوده و منبر مي‌رفته و البته شعرهاي بسيار خوب و پر مضمون و عالي هم گفته است. خود صائب، اگر فقط غزليات اخلاقي و نصيحت گونه او را جمع آوري کنيد، يک کتاب قطور مي‌شود.

• بايد به جاي الگوسازي‌هاي مصنوعي و جعلي و بدلي از فلان هنرپيشه و مانکن‌ها و رقاصه‌ها، عاطفه‌هاي واقعي به عنوان الگو معرفي شوند.
• بخشي از شعر آييني ما مي‌تواند مصروف مطالب عرفاني بشود. شعر مولوي را ببينيد. اگر ديوان شمس را دوردست ببينيم، شعر مثنوي که اصولِ اصولِ اصولِ دين است. اعتقاد من اين است. يک وقت آقاي مطهري از من پرسيدند نظرم راجع به شعر مولوي چيست. گفتم: اصولِ اصولِ اصولِ دين است. گفت: نظر من هم همين است. البته درباره حافظ کمي با هم اختلاف عقيده داشتيم.

• همين بيدل ـ که آقاي [محمد کاظم] کاظمي کار بسيار خوبي کرده‌اند که البته شايد [بيش از ] يک دهم شعر بيدل را موفق به بررسي نشده‌اند ـ واقعا شعرش هنرمندانه است، واقعا استحکام شاعري اين مرد غير ايراني را نشان مي‌دهد که در هند، اينچنين به زبان فارسي شعر بگويد.

• درياي عرفان، جايش در شعر امروز ما و شعر امروز جوان‌هاي ما خالي است. البته همان مفاهيم را با همان الفاظ تقليد کردن خيلي مزه ندارد، بايد با قريحه خودتان آن را بپرورانيد.
• من به هيچ شاعري توصيه نمي‌کنم که شعر عاشقانه نگو. معلوم است که نمي‌شود. البته مي‌شود توصيه کنم که مراقبت کنند افراطي نشود؛ از حالت حجب و حياي ايراني ـ اسلامي ما خارج نشود و ترويج شعر عرياني که آنها مي‌خواهند نشود. ما هم نه آنقدر خشکيم که از اين شعرها لذت نبريم و نه آنقدر بي توجه که آن را نفهميم.

• ياد مرحوم قيصر امين پور ـ که حقيقتا درگذشت امين پور ما را به معناي واقعي کلمه، داغدار کرد ـ به خير. پس از مرحوم سيد حسن حسيني، دلمان خوش بود به امين پور که او را هم از دست داديم. حالا بايد قدر شما را بدانيم.

 

کاروان طریق القدس

آرشیو