دعوت از عالیجنابان قیمتدار با چه قیمتی؟
رسول سنائی راد
خودباختگی و احساس حقارت در برابر بیگانه از جمله مصائب دامنگیر اشخاص و گروههای مختلف است که چنانچه نقش محوری و مرجعیت اجتماعی و سیاسی داشته باشند آثار و تبعاتی به مراتب خطرناکتر از خودباختگی عوامالناس و تودههای ناآگاه و پیرو دارد. از جمله اقدامات اساسی و هوشمندانهای که حضرت امام (ره) برای برانگیختن احساس هویت مستقل دینی و ملی ایرانیان و ایجاد باور برای حرکت به سوی انقلاب، استقلال و ایستادگی انجام داد، مقابله با این مصیبت بزرگ و برانگیختن انگیزه بازگشت به خویشتن دینی و مذهبی بود. شاخصههای این حرکت هوشمندانه حضرت امام، تجلیل از فرهنگ، گذشته، تاریخ و توانمندیهای اسلامی و ایرانی و سرزنش پیروی از بیگانگان و عاریت گرفتن اعتبار از شرق و غرب بود. به گونهای که حتی در جزئیات مربوطه ورود پیدا کرده و از تقلید برخی اسامی و نامگذاری مراکز و تأسیسات داخلی به نام بیگانگان، استفاده از واژگان و حروف بیگانه و … ابراز بیزاری مینمود و برخی رجال خودباخته مثل رضاخان، کمال آتاتورک، تقی زاده و … را با نام و بینام سرزنش میفرمود. همانگونه که در مقابل از شخصیتهای مستحکم و مستقلی مثل مدرس تجلیل مینمود و در معرفی چهره واقعی اجنبیگریزان و بیگانهستیزانی مثل شیخ فضل ا… نوری از هیچ تلاشی فروگذار نبود. چنین مجاهدتی، به خودباوری و بازگشت به خویشتن خواص و عموم ملت بخوبی اثربخش واقع شد و هویت ملی و دینی را تقویت نمود. به گونهای که کوچکترین همگرایی با غرب از سوی هر جریانی و شخصیتی با عنوان لیبرال به شدت با موج تنفر و طرد مردم مواجه، و بازار غربزدگی و شرقزدگی به شدت کساد شد.
اما متأسفانه از ابتدای دهه دوم انقلاب و بروز پارهای مشکلات و شاید هم خستگی برخی انقلابیون دیروز، موج جدیدی از خودباختگی نسبت به فرهنگ، گذشته تاریخی و آموزههای ملی و دینی شروع و با توجه به ورشکستگی بلوک شرق، لیبرالیسم قبله آمال این خودباختگان گشت. خودباختگانی که بعضاً پیش از این، گرایش به شرق را نیز تجربه کرده و در صحنه سیاسی به چپگرایی شهرت داشتند و البته با نگاهی ابزاری چپ اسلامی را پس از انقلاب ترجیح میدادند. این تفکر انحرافی در اتصال به مروجین لیبرالیسم در حلقههای فکری و دنبالهروی از آموزههای واسطهگران تئوریهای جامعه باز و مدنی کارل پوپر مثل حسین حاج فرج دباغ به بهانه پلورالیسم و با توجیه ضرورت پذیرش قرائتهای گوناگون، به جامعه مدنی و لیبرال دمکراسی گرائیدند و با شرمندگی از پیشینهی چپ و انقلابی خویش، علم اصلاحات را بر فراز بام جریان سیاسی خویش برافراشت.
اما تحولات بعدی نشانگر بیاعتباری این گرایش نزد مردم و سپری شدن امواج فصلی و تأمل خیز شدن شتابزدگی اولیه نسل پس از انقلاب بود که به طرد و انزوای تفکر لیبرالی و ترجیح گفتمان انقلابی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری انجامید.
گرایش به گفتمانی که به اصول و مبانی دینی و انقلابی تکیه داشت و به جای تعظیم و کرنش در برابر غرب و گردن نهادن به هژمونی کاذب استکبار جهانی، به مقاومت و ایستادگی از همان سنخ مقاومت امام (ره) در برابر دو اردوگاه شرق و غرب برخاست. طبیعی است در چنین شرایطی واکنش غرب نیز برانگیخته شده و چالشهایی پیش روی این گفتمان قرار گیرد که برخی با بهانه جویی و فرصت طلبی آن را به نوعی طرد و انزوای بینالمللی تعبیر و عَلَم محکومیت و مخالفت را علیه اصولگرایی با شعار تعقل و خردورزی برافراشتند اما غافل از اینکه هورا کشیدنهای دنیای سلطه، تنها هنگامی است که گلها به دروازهی خودی و به نفع تیم سلطه طلب لیبرال- دمکراتها زده شود.
اسفناکتر اینکه این جریان شبه لیبرالی در میدان رقابت با طرفداران گفتمان اصولگرایی و مقاومت، گاه به بهرهگیری از محافل و مراکز وابسته به اجنبی نیز تمسک جسته میشود که بهانهجویی برای باز کردن پای ناظرین بینالمللی به انتخابات وجه روشن آن است. مصیبتبار تر از آن، بهرهگرفتن از ابزار سیاسی و وجاهت شخصیتهای اجنبی برای کسب اعتبار یا نمایش نفوذ و جایگاه بینالمللی در نزد افکار عمومی است که دعوت بنیاد باران از شخصیتهایی مثل کوفی عنان، پرودی، مری رابینسون و … مصداق اخیر آن میباشد. این اشخاص که برخی از آنان مثل خانم رابینسون در پرونده سازی و ارائه ادعاهای مبهم علیه کشورمان پرونده سیاسی دارند، گر چه با پوشش شرکت در یک اجلاس برای تبلیغ گفتگوی تمدنها به ایران آمدهاند، اما زمان این دعوت و جنجالهای روزمره در عرصه رقابتهای انتخاباتی معنی دیگری به آن داده است. بخصوص اینکه این اشخاص در جلسه دیگری که قرار بود برای تجلیل از آقای خاتمی در یزد برپا شود، نیز شرکت نمایند و آقای خاتمی اگر کاندیدای اصلی اصلاح طلبان برای دور آینده هم نباشد یک ظرفیت برای جلب آراء به سوی این جریان سیاسی است.
بر اساس شنیدهها، این عالیجنابان سیاسی برای اعتبار بخشیدن به این محافل و شخصیتها، چندان انگیزه معنوی نداشته و ارقام از چند میلیون تا چند صد هزار دلار را مطالبه کردهاند که علاوه بر هزینه سفر و استقرار شاهانه آنان است. رقمی که ارزش ریالی آن برای کوفی عنان سی میلیارد ریال میباشد. اما چنانچه این شایعات درست باشد، نشانگر نوعی احساس خودباختگی و حقارت نسبت به بیگانه نخواهد بود؟ آن وقت نسبت این جریان با اندیشه و سیره حضرت امام خمینی (ره) چه میشود؟