سه‌شنبه 03 فوریه 2009 06:13
در نشریات دانشجویی چه می گذرد؟ – بخش دوم

نشریات دانشجویی مجالی است برای برون داد آن چه در درون دانشگاه ها در جریان است. تریبونی مکتوب که هم فضایی برای عرض اندام دانشجویان است و هم کارگاهی آموزشی برای آنها که با پایان عمر کوتاه دانشجویی، قرار نیست قلم بر زمین بگذارند. شاید به جرئت بتوان گفت که، نبض دانشگاه در نشریات دانشجویی […]

نشریات دانشجویی مجالی است برای برون داد آن چه در درون دانشگاه ها در جریان است. تریبونی مکتوب که هم فضایی برای عرض اندام دانشجویان است و هم کارگاهی آموزشی برای آنها که با پایان عمر کوتاه دانشجویی، قرار نیست قلم بر زمین بگذارند. شاید به جرئت بتوان گفت که، نبض دانشگاه در نشریات دانشجویی می زند و صد البته به برکت انقلاب اسلامی، هم اکنون بخش وسیعی از نشریات دانشجویی در دایره گفتمان انقلابی و اسلامی جای می گیرند. در قسمت نخست این گزارش اشاره شد که رویکرد نقادانه قلم نگارنده، نشریات دگراندیش را هدف گرفته است. نشریاتی که توسط قشری محدود و البته مطرود هم چنان فضای دانشگاه ها را می آلایند. این گزارش از یک سو انذاری است برای مسئولین حوزه نشریات دانشجویی و از سوی دیگر هشداری است برای اصحاب نشریات ارزشی و انقلابی دانشگاه تا با ارزیابی دقیق از موضع نشریات مسئله دار، در عرصه نزاع فرهنگی با بصیرتی بیشتر ورود نمایند.

محور دوم: استفاده ابزاری از دین  در نظام
مروجان این ایده معتقدند که در جمهوری اسلامی، دین به ابزاری برای تحقق منافع شخصی حاکمان بدل شده و حاکمیت سیاسی با استفاده از قداست دین و معارف آن، مردم را سرکوب می نماید. در واقع، حاکمان با حقانیت دین کاری ندارند، بلکه در پی سودجویی از کارکردهای آن در زمینه سلطه بر مردم هستند.
محور سوم: تضییع حقوق بشر
در تمامی جوامع بشری و حکومت ها، آزادی های سیاسی و اجتماعی، دارای حدود و قیود مشخصی  است که تخلف از آنها، مجازات هایی را درپی دارد. در جمهوری اسلامی نیز براساس احکام اسلامی و مصالح کشور، قوانینی تصویب و به اجرا در آمده است که چون با آنارشیسم و توطئه گری برخی از جریان های برانداز همسو نیست، مورد اعتراض واقع می شود. این در حالی است که حقوق انسانی در اسلام و نظام اسلامی از اهمیت والایی برخوردار است. نمی توان به بهانه آزادی سیاسی، برای «توطئه و تخریب»،  مجوز صادر کرد و فضایی ایمن و باز برای اخلال گران فراهم ساخت.
با وجود این، شگرد رسانه ای اقتضا می کند که برخی از مطبوعات دانشجویی با چماق «حقوق بشر» و «آزادی سیاسی»، به جان جمهوری اسلامی افتاده و به آن اتهام وارد کنند.
محور چهارم: نفی ولایت فقیه
مسئله بنیادی ولایت فقیه، در طول حیات جمهوری اسلامی، همواره مورد تهاجم نیروهای معاند و مغرض قرار داشته است. اکنون نیز همان شبهات و ابهام پراکنی های سال های گذشته، همچنان تکرار می شده و فضای دانشگاه را مسموم می سازند. افزون بر جایگاه ولایت فقیه، متأسفانه گاهی نیز مشاهده می شود که شخص ولی فقیه از چنین سمپاشی هایی در امان نمی ماند و برخی اهانت ها نسبت به ایشان صورت می پذیرد.
اگر چه بسیاری از جریان های دانشجویی در زمینه احترام نهادن به مقام معظم رهبری مشترک هستند و همواره حدود و حریم این مسئله را رعایت می کنند، اما متأسفانه در برخی از نشریات، مطالبی به چشم می خورد که شگفتی خواننده را در زمینه گستاخی نگارنده برمی انگیزد.
سرفصل های اصلی فعالیت های برخی نشریات دانشجویی در این حوزه عبارتند از:
1-
دیکتاتور خواندن مقام معظم رهبری
2-
مساوی دانستن مطلقه بودن ولایت فقیه با استبداد و تمامیت خواهی
3-
تعارض دموکراسی، قرارگرفتن یک شخص به مدت طولانی در بالاترین نهادهای سیاسی
4-
نقد عملکرد مقام معظم رهبری و اشاره تلویحی به ناکارآمدی ایشان
5-
نفی مستقیم و آشکار دیدگاه ها و گفتمان ها و آراء مقام معظم رهبری
3- تهاجم عریان به دولت و رئیس جمهور
یکی از موارد و موضوعاتی که به صورت گسترده و فراوان در بسیاری از نشریات دانشجویی مشهود می باشد؛ تضعیف و تخریب دولت نهم است. نشریات دانشجویی چپ و مستقل، در بسیار ی از موارد تلاش می کنند تا چهره ای نامطلوب و کریه از استراتژی و عملکرد دولت نهم ترسیم نمایند و افکار دانشجویان را نسبت به آن منفی سازند. این وضعیت به گونه ای دنبال می شود که حتی قلم این نشریات به سوی اهانت و هتاکی به شخص رئیس جمهور نیز سوق می یابد.
از جمله مواردی که دست مایه حمله و نقادی سراسر کذب و مخرب نسبت به دولت آقای احمدی نژاد قرار می گیرند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-
توتالیتر نامیدن دولت نهم
2-
روی کار آمدن احمدی نژاد با تقلب های سازمان یافته در انتخابات
3-
نظامی و اقتدار طلب بودن دولت
4-
ساده لوح و بی سیاست بودن رئیس جمهور
5-
غلط بودن سیاست رئیس جمهور درباره هولوکاست
6-
محقق نشدن وعده های رئیس جمهور
7-
تندروی، افراطی گری و نظامی گری رئیس جمهور و دولت نهم
نکته جالب توجه آن که این مطالب عمدتاً برگرفته از فضای روانی القا شده توسط روزنامه های اصلاح طلب است.
4- اعتراض به سیاست های  فرهنگی وزارت علوم:
با روی کار آمدن دولت ارزشی و اصول گرای آقای احمدی نژاد، بازگشت به اصول اولیه و بنیادین انقلاب اسلامی در دستور کار دولت و وزرا قرار گرفت. یکی از امور که در ارتباط با وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری قرار دارد؛ رسیدگی به «وضعیت فرهنگی حاکم بر فضای دانشگاه ها» است. ناگفته نماند پیداست که اکنون در دانشگاه ها، موضوعاتی از قبیل ارتباطات فردی، پوشش و … در سطح مطلوبی قرار ندارند و چنین وضعیتی متناسب با حرکت به سوی «دانشگاه اسلامی» نیست. از این رو، مسئولان فرهنگی و حراست و نگهبانان دانشگاه ها موظف به اجرای برنامه های جدید فرهنگی و انضباطی در دانشگاه ها شدند. اما این حرکت با مخالفت و واکنش منفی تعداد زیادی از جریان های دانشجویی روبرو شد.
خطوط کلی موردنظر جریان های دگر اندیش عبارتند از:
1-
دخالت دانشگاه در نحوه پوشش دانشجویان، شکل ظاهری و حریم خصوصی آنها.
2-
قرار گرفتن انتظامات دانشگاه ها زیر نظر حراست
3-
توسعه فضای امنیتی در دانشگاه ها.
4-
نقض آزادی های آکادمیک و سرکوب دانشجویان.
5-
توقیف و تعطیل کردن نشریات دانشجویی.
6-
احضار فعالان دانشجویی و صادرکردن احکام سنگین انضباطی برای آنها.
7-
مقابله با تشکل های دانشجویی دگراندیش، به خصوص انجمن های اسلامی، و اقدام در جهت حذف یا به حاشیه راندن آنها.
8-
شکل گیری انقلاب فرهنگی دوم و سرکوب مجدد دانشجویان و روشنفکران در این راستا.
5- برجسته سازی شخصیت ها و گروه های اپوزیسیون و منتقد نظام اسلامی:
متأسفانه برخی از جریان های دانشجویی در پی اسطوره سازی و قهرمان پروری از شخصیت های مخالف و معاند با نظام اسلامی هستند و برای وصول به این مقصود، از بکارگیری هیچ شگرد مطبوعاتی و رسانه ای دریغ نمی ورزند. روشن است که این مسئله، سبب هدایت شدن جنبش دانشجویی و گفتمان دانشجویان به سوی نقاط انحرافی و مقاصد باطل می گردد و انرژی پتانسیل فراوان این جنبش را در این راستا به هدر می دهد.
برخی از این شخصیت ها عبارتند از:
اکبر گنجی، ناصر زرافشان، آقای منتظری، مقتولان قتل  های زنجیره ای، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخ زاد، ملی-مذهبی ها، عناصر چریک و مارکسیست و…
6- اشاعه گفتمان فمینیستی:
وجود تفاوت های حقوقی میان مرد و زن در احکام اسلامی، و هم چنین، سنت های نادرست اجتماعی که در میان خانواده های ایرانی ایجاد گردیده، سبب ایجاد بستر مساعد برای رشد گفتمان فمینیستی در کشور شده است؛ به طوری که بسیاری از نشریات دانشجویی به بهانه های گوناگون، مطالبی را در این باب درج می کنند.
گذشته از سنت و عقاید بومی و بدعت آلود که منافی شرع و عقل و فطرت انسانی است؛ چگونه می توان احکام متقن اسلامی را که برگرفته از متن آیات و روایات محکم می باشند، تغییر داد و یا نادیده انگاشت؟! با وجود این، مقالات و یادداشت های منتشر شده حاکی از غرق شدن برخی جریانات دانشجویی در ایده های فمینیستی است.
موارد زیر گویای این واقعیت است:
1-
وجود تبعیض های حقوقی میان زن و مرد در ایران، همچون نصف بودن دیه زن نسبت به مرد.
2-
عدم امکان فعالیت های ورزشی، فرهنگی و اجتماعی برای زنان در ایران.
3-
لزوم پیوستن به کنوانسیون بین المللی رفع هر گونه تبعیض علیه زنان.
4-
خشونت علیه زنان.
7- ملی گرایی و ستایش ایران پیش از اسلام:
تاریخ نشان می دهد که اولین فردی که در دوران معاصر، مسأله ناسیونالیسم را در سطح ملی و در قلمرو ایرانیت (و نه اقوام ایرانی) مطرح ساخت؛ رضا شاه پهلوی بود. وی که با اسلام، سر ستیز داشت؛ چون که شهامت مبارزه کاملا آشکار را با اسلام در خود نمی یافت. به تأکید بر ایران پیش از ورود اسلام و هویت ایرانی و آیین زردشت و سلسله هایی چون سامانیان و هخامنشیان پرداخت. در دورأ او، کوروش و تخت جمشید اهمیتی وافر یافت و بعدها تاریخ هجری تغییر یافت و سلسله پهلوی ادامه حاکمیت آنان تلقی شد.
در دوران معاصر، همواره اشخاص و گروه هایی در این راستا حرکت کرده اند و قومیت ایرانی و تأکید افراطی بر آن را، دستاویزی برای تحقیر اسلام قرار داده اند، در بسیاری از نشریات دانشجویی، این کاملا مشهود و همواره می توان با مقالات و یادداشت هایی در این رابطه روبرو گشت.

8- ترویج مارکسیسم
با وجود آن که گفتمان مارکسیستی در جهان امروز به حاشیه رفته است و دیگر چندان سخنی برای گفتن ندارد، اما حجم قابل توجهی از نشریات دانشجویی دگر اندیش دارای گرایشات و رویکردهای مارکسیستی هستند. این مجموعه از نشریات، مقالات داخلی و بین المللی را از زاویأ نگاه مارکسیستی می نگرند. موضوعات مورد توجه این قبیل جریانات عبارتند از:
1- انتشار اخبار مربوط به تجمع یا اعتصابات کارگران در ایران و جهان.
2- حمله به لیبرالیسم، لیبرال دموکراسی، نظام سرمایه داری و جهانی سازی.
3- درج مطالب تئوریک از نخبگان نو مارکسیست و شرح زندگانی آنها.
4- ماهیت طبقاتی بخشیدن به انقلاب ایران و برجسته ساختن نقش کارگران و چریک های مارکسیست در تحقق انقلاب.
5- به حاشیه راندن نقش نیروهای اسلامی در جریان نهضت مردم ایران و پیروزی انقلاب اسلامی.
6- متهم کردن نظام اسلامی به هم پیمانی با نظام جهانی سرمایه داری و الگوگیری اقتصادی و راهبردی از آن.
7- مخالفت با خصوصی سازی در حوزه های اقتصادی که دولت متولی آن است و دولت جدید نیز گامی جدی در راستای آن برداشته است.
8- تحریک دانشجویان به اغتشاش و اعتصاب و حرکت های انقلاب خواهانه علیه نظام.
9- سعی در پیوند دادن جنبش دانشجویی به جنبش زنان و جنبش کارگران.

حساسیت مسألأ مارکسیسم دانشجویی به حدی است که مقام معظم رهبری دریکی از سخنرانی های  خود در جمع دانشجویان دانشگاه های کشور، تصریح کردند که با وجود افول جهانی مارکسیسم، در داخل کشور ما، جریان مارکسیستی از سوی سرویس های جاسوسی و امنیتی بیگانگان هدایت می شوند تا علیه جمهوری اسلامی فعالیت کنند. با وجود این که عقبأ جریان مارکسیسم دانشجویی، چندان وسیع نیست و این طیف با استقبال دانشجویان مواجه نگردیده است، اما در ماه های اخیر شاهد برنامه ریزی های پنهان و حرکت های آشوب طلبانه این گروه ها در مراکز مختلف دانشگاهی هستیم و این امر، خود نشانه ای از اهمیت توجه به مارکسیسم دانشجویی و ضرورت کنترل آن است.

9- نشر احساسات قومیت گرایانه
از سال ها پیش، مقام معظم رهبری درباره وجود تهدید تحریک قومیت ها در نواحی مختلف کشور و دستاویز قرار دادن این احساسات قومی و طایفه ای برای ایجاد جنبش اجتماعی و تجزیه طلبی جغرافیایی، هشدار داده بودند.
این فرآیند که از آن سوی مرزها با جدیت دنبال می شود؛ دارای عقبه و تشکل هایی نیز در بدنه دانشگاه ها می باشد.
در واقع دشمن از برجسته سازی مساله «قومیت ها» و ترویج «افکار ناسیونالیستی»، در پی ایجاد یک «جنبش اجتماعی» بر ضد نظام اسلامی است.
محورهای اصلی که نشریات دانشجویی در راستای قومیت گرایی فعالند عبارتند از:
1-ایجاد احساس اقلیت بودن و شهروند درجه دوم محسوب شدن در جمهوری اسلامی
2- بی اعتنایی حاکمیت به قومیت ها و حتی تضییع حقوق آنها.
3-تحریک قومیت ها در راستای استقلال طلبی و جدایی خواهی از حکومت مرکزی
4- خلق کردن تصویری ایده آل و اتوپیایی از منطقه جغرافیایی مستقل در قالب یک کشور قوم مدار
5-قهرمان پروری از شخصیت های قومی و برجسته سازی فرهنگی و سیاسی بومی در جهت به جوشش در آوردن علایق و دلبستگی های نژادی و قومی.
10- ابتذال در دانشگاه
رواج ابتذال متاسفانه به یکی از معضلات فرهنگی اجتماعی رو به گسترش دانشگاه ها تبدیل شده است. از دلایل عمده رشد این معضل، جوان بودن و به تبع رسوخ مسایل و افکار مبنی بر شهوت در ذهن دانشجو و از طرفی دیگر ناسالم بودن محیط تحمیلی مبتنی بر اختلاط فرهنگی و عدم نظارت، موثر مدیران ذیربط دانشگاه هاست. علاوه بر آنکه نباید از رسوخ  الگوها و سبک های زندگی اروپایی، آمریکایی و همچنین سرمایه گذاری و توطئه دشمنان در این مسئله غافل ماند.
بررسی پدیده مختلف ابتذال در سطح دانشگاه ها:
1- مشروعیت بخشی به روابط خارج از شرع میان دو غیر همجنس (دوستی دختر و پسر)
2- ارائه تصاویر و عکس های مبتذل از بازیگران و هنرمندان
3- درج تصاویر و عکس های غیرشرعی و گاها مستهجن
4- ارائه مطالب سخیف هزل و هجو که اکثرا مبتنی بر ترویج روابط جنسی است.
5- استفاده صریح از عبارات و اصطلاحات غیرشرعی و  غیراخلاقی
6- ترویج نحله ها و گروهک های فاسد (مانند رپ، شیطان پرست ها و…)
7-توجیه و مشروعیت بخشی به بی حجابی
8- زیرسؤال بردن بنیان های خانواده روابط مشروع میان زن و مرد
عرصه ظهور اکثر این موارد درنشریات دانشجویی می باشد که به مواردی از آنها در طی این سال ها اشاره می گردد:
1- نشریه «توقیف شد» درشماره دی ماه خود اقدام به درج تصویر زن برهنه درپس زمینه طرح صفحه اصلی خود نموده است.
2-نشریه «لوگوس» دانشگاه تهران که نشریه ای سوسیالیست می باشد درمطلبی اقدام به درج نماد جنبش فمنیسم که در پس زمینه آن تصویر زن  نیمه برهنه است نموده است.
3-نشریه کروموزوم، آخرین سنگر دانشگاه علم و صنعت در پی چاپ مطالب طنز از الفاظ موهن و مبتذل و گاهاً مستهجن استفاده می نماید مطالب انگولک سرتا سر مملو از کنایه به جنس مخالف و اشاره به روابط نامشروع دارد.
4-نشریه توقیف شد و دیوار مربوط به دانشگاه علم و صنعت چندین شماره را به چاپ طنزهای سؤال چهارجوابی نموده است که در آن ضمن هتاکی نسبت به اقشار مذهبی و روحانی به روابط نامشروع، دوستی با دختران و مسائل خصوصی آنان و ارائه مطالب شهوانی می پردازد.
5-نشریه رهگذر دانشگاه علوم پزشکی قزوین وابسته به یک کانون فرهنگی ادبی ویژه نامه ای را مخصوص ادبیات جنسی و مبتذل تدارک دیده است که در آن  از اشعار هجو و مبتذل و داستان های شهوانی استفاده کرده است.
جمع بندی و نتیجه گیری پایانی:
تحلیلی که در این مجموعه عرضه شده به طور دقیق منطبق بر مضامین نشریات دانشجویی دانشگاه های تهران، و حاصل تأمل موشکافانه در مقالات و یادداشت های آن هاست. افزون بر این، کمیت محورهای ذکر شده قابل ملاحظه است. به طوری که زیر عنوان «رویکردهای حاکم بر نشریات دانشجویی» از آن یاد کردیم.
بنابراین، این گونه نیست که تصور شود در این تحلیل، برخی تخلفات جزئی موردی، بزرگ نمایی و حجیم شده اند و از وضعیت نشریات دانشجویی، سیاه نمایی گردیده است! مطالعه و تحقیق پیرامون نشریات دانشجویی نشان می دهد که محورهای برشمرده شده، درواقع، اکنون به مثابه محورهای گفتمانی جنبش دانشجویی محسوب می شوند و تقریباً در اغلب آنها به  چشم می خورند! با توجه به این مطلب، بی گمان باید اعتراف کرد که وضعیت فکری و اعتقادی جنبش دانشجویی که بخشی از آن در حوزه نشریات دانشجویی تجسم پیدا می کند؛ درخور نظام اسلامی نیست و در بسیاری از بنیان ها و راهبردها، اختلاف جدی و ریشه ای با مسیر حرکت انقلاب دارد!


مهدی محقق
درنشریات دانشجویی چه می گذرد؟ بخش اول

کاروان طریق القدس

آرشیو