برنا: يک دانشجوي اقتصاد تصريح کرد: گفته مي شود که ما نمي خواهيم اقتصاد ليبرالي داشته باشيم اما در عمل تئوري هايي که در اين رشته مطرح مي شود اقتصاد ليبرالي و تا حدي سوسيالي است، به همين علت با هم همخواني ندارد.
نياز سنجي اولين مبحثي است که بايد قبل از شروع هرکاري به آن توجه شود.اين عدم نياز سنجي در همه امور و ابعاد زندگي شايع است از شروع به يک کار و توليد محصول تا آموزش. مثل همين آموزش هايي که در زمينه هاي روانشناسي به خورد ملت داده مي شود. به فرض آموزش در زمينه تربيت کودکان که همه اش ترجمه اي است و اصلا کوچکترين اشاره اي به تربيت اسلامي و براي مثال تاثير لقمه حلال در خلق و خوي کودک نمي شود.
اينکه چقدر از مباحث تدريس شده منطبق بر سيستم اقتصادي حاکم بر جامعه يا اقتصاد اسلامي است و مي خواهيم در جامعه ما هم باشد، مبحثي قابل تامل است. شايد ريشه اين مطلب که هنوز انجام افعالي چون بانکداري اسلامي در حد طرح و برنامه مانده است و آنچه در عمل وجود دارد غير اين است، به اين برمي گردد که سيستم آموزشي ما در زمينه اقتصاد در عمل اقتصاد ليبرالي را تدريس مي کنند. البته ايرادات ديگري هم به اين دروس وارد است مثل به روز نبودن يا نپرداختن به مباحث روزي که جاري است، همچون تجارت الکترونيک. البته آنچه مسلم است و روشن، وارد بودن اين ايراد به اکثر رشته هاي تحصيلي است…
اقتصاد دانهايي که ويترين مي شوند
“محمد حسين مهدوي عادلي”- دكتراي اقتصاد و دانشيار دانشگاه فردوسي مشهد- در گفت و گو با خبرنگار برنا با اشاره به اينکه علم اقتصاد و درسهاي علوم انساني هنوز در جامعه به صورت علم شناخته نشده است و مثل ساير علوم افراد به فرد متخصص در اين زمينه براي حل مشکلات خود مراجعه نمي کنند، گفت: شركتها، سازمانها و نهادها علم اقتصاد را به رسميت نشمرده و بر اساس اينكه اقتصاد هم يك علم محسوب مي شود مسايل مالي خودشان را با نظر كارشناس اقتصاد حل نميكنند. به اين علت احساس نياز كمتري به كارشناس اقتصادي شده و كمتر به آنان ارجاع شده و درس ها هم بيشتر جنبه تئوريك و نظري پيدا كرده است.
اين کارشناس معتقد است: لازمه پويا شدن علم اقتصاد و حل نيازهاي جامعه در مرحله اول به رسميت شمردن اين علم از طرف جامعه نهادها و … است؛ لذا تقاضا به حد كافي براي محققين و پژوهشگران علم اقتصاد فراهم شود تا بر اساس آن درس ها را تعريف كنند،نيازها سنجيده شود و بر اساس نيازها تعاريف درسها مشخص شود.
مهدوي عادلي افزود: به طور كلي در حوزه كار آكادميك در دانشگاهها دو حوزه علوم نظري و کاربردي است كه نظري در رابطه با علم اقتصاد تئوري پردازي مي كند و اين نظريه ها هم در دنيا متداول است و بخش اقتصاد كاربردي آن درباره کاربرد نظريه ها در عمل است که احساس مي شود به اقتصاد كاربردي كمتر پرداخته شده و بايد بتوانيم آنچه را که از علم اقتصاد وارد كرديم عمومي سازي كرده و با نياز جامعه تطبيق دهيم و بر همين اساس معيارها و الگوهايي را براي رشد اقتصادي جامعه تعريف كينم كه قابل انجام باشد. اگر در اين زمينه كار شد حتما موفقيت هايي نصيب جامعه خواهد شد.
دكتراي اقتصاد و دانشيار دانشگاه فردوسي مشهد با يادآوري اينکه در شوراي اقتصاد بيشتر مهندسين هستند تا اقتصاددانان در صورتي كه در دنيا به طور معمول شوراي اقتصاد يا شوراي عالي اعتبارات بانك بيشتر اقتصاد دانان هستند، تصريح کرد: ايران به طور عمده مهندسي زده شده است؛ بايد كارها به اقتصاد دانها سپرده شود و از آن سوي ديگر نيز اقتصاد دانها بازنگري به اقتصاد و كاربرد آن در جامعه داشته باشند و به نوعي كار را پيش ببرند كه نياز عمده جامعه را مرتفع كند.
مشکل از تئوري نيست يا نسخه وطني بپيچ لطفا!
اين علوم وارداتي مثل خوره همه جاي مملکت را گرفته اند، ديده ايد معماران و مهندساني را که با آن پيشينه درخشان خود در معماري، چه طرحهاي غربي و صادراتي را روي ساختمانهاي در دست اجرايشان پياده مي کنند. نماهاي سکوريت در کشوري که بخش اعظمي از روز را در ظل آفتاب به سر مي برد.
يک استاديار دانشگاه شهيد چمران اهواز، نيز با بيان اينکه در مورد رشته هاي علوم انساني، اخص اقتصاد، گفته مي شود که به دور از واقعيات جامعه هستند، ابراز کرد: به هر حال ساير علوم حتي علوم تجربي و كاربردي هم چون وارداتي هستند گاهي كاربردشان شبيه علوم انساني است و ممكن است منجر به محصولاتي شود كه خيلي با ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي و سياسي ما سازگاري نداشته باشد.
وي در توضيح علت اين امر مي گويد: به اين دليل كه زادگاه اين علوم جامعه اي با مباني فكري متفاوت است، فرضهايي كه آنها براي تئوري سازي به كار مي برند ممكن است خيلي با فرضهاي جامعه ما منطبق نباشد و ممكن است در جامعه ما ايجاد مشكل كند. بنابراين اينكه مي بينيد گاهي اوقات برخي تئوري ها در جامعه ما كارايي ندارد به اين علت نيست كه تئوري مشكل دارد بلكه به اين علت است كه فروض اينجا با فروض آنجا يكي نيست.
اين استاديار با ذکر مثالي در اين باره اضافه کرد: به عنوان مثال در اقتصاد كلان ديده مي شود كه با كاهش نرخ بهره، سرمايه گذاري زياد مي شود اين تئوري فرض كرده كه ساير متغيرها ثابت باشد؛ مثل شرايط اجتماعي، سياسي و … تا سرمايه گذاري زياد شود. اگر در جامعه خودمان اين تئوري را به صرف اينکه در اقتصاد کلان وجود دارد، وارد عمل کرده و براي خودمان نسخه بپيچيم معلوم نيست چقدر جواب بگيريم. اين تئوري غلط نيست اما پيش نياز اين تئوري مثل جامعه اي كه از آن تئوري صادر شده، نيست.
علم جوان اقتصاد
يک دانشجوي ترم دو کارشناسي ارشد اقتصاد توسعه و برنامه ريزي- نيز در گفت و گو با برنا، برخي درس ها و عناوين ارايه شده مثل اقتصاد کلان را مشخص و جهاني دانسته و مي گويد:به فراخور برخي نيازهاي داخلي برخي واحدهاي اقتصاد اسلامي و مباني فقهي اقتصاد نيز وجود دارد که براي دانشجوي مسلمان لازم است.
وي با اشاره به اينکه اقتصاد نسبت به همه علوم جديدتر است و بيشتر از 250 سال عمر ندارد افزود: علم اقتصاد ماهيتش کمي تئوري است و جنبه هاي عملي علوم ديگر را ندارد اما اينکه چقدر کاربردي است به اين برمي گردد که چيزي که تدريس مي شود شايد با اقتصاد ما نخواند اما با اقتصاد ليبرالي و غربي به طور کامل تطبيق دارد ولي با سيستم اقتصادي ايران نمي خواند.
اين دانشجو در اين زمينه تصريح کرد: گفته مي شود که ما نمي خواهيم اقتصاد ليبرالي داشته باشيم اما در عمل تئوري هايي که در اين رشته مطرح مي شود اقتصاد ليبرالي و تا حدي سوسيالي است، به همين علت با هم همخواني ندارد.
وي در ادامه با ذکر مثالي توضيح داد: نرخ بهره درباره اثر گذاري اش بر سرمايه گذاري و عرضه پول به طور کامل در انگليس مشهود است و اين فرايند را در بانکها متوجه مي شويد اما در ايران چنين قضيه اي احساس نمي شود و چيزي تحت عنوان اثر نرخ بهره بر عرضه پول نداريم و بانک مرکزي چنين چيزي برايش تعريف نشده است.
وي در خاتمه تاکيد کرد: ضرورت بومي کردن علوم به خصوص علوم اجتماعي که مرتبط با مسايل اجتماعي جامعه است احساس مي شود و بايد براي جامعه توليد علوم داشته باشيم.