به گزارش فارس، سايت حاميان خاتمي با نام پويش دعوت از خاتمي نامه انتقاد آميزي را خطاب به غلامحسين كرباسچي منتشر كرده است و وي را به تناقضگويي در سخنان و رفتارهايش و سوراخ كردن كشتي اصلاحات متهم كرده است.
*كرباسچي عنوان عنصري پرتناقض را يدك ميكشد
اين سايت حامي خاتمي در نامه خود خطاب به كرباسچي آورده است: غلامحسين كرباسچي، مديري كه ميتوانست با بهره جستن از توانايي فراوان خود به مهرهاي برجسته در حاكميت معاصر ايران تبديل شود، هماكنون عنوان عنصري پرتناقض را يدك ميكشد.
اين سايت در ادامه با بيان اينكه برخي از تناقضهاي بياني و رفتاري شما را ميتوان بيان نمود، اما در اينكه پاسخي مناسب و مستدل براي آن داشته باشيد عميقا در شك و ترديد هستيم ميافزايد: خاتمي شبي به يمن يلداي كهن دستي به تفأل ديوان خواجه گرانقدر شيراز زد و غزل برآمده از آن موجبات خشم شما را فراهم آورد، چگونه ميتوان توجيه كرد كه تفأل به ديوان حافظ در شب يلدا به رسم ديرين ايرانيان نقض سياستورزي مدرن است و تفحص در همان كتاب ارزشمند ادبيات و فرهنگ ايران زمينه براي تخريب سيد كه گويي به رسالت شخصي شما و تيم روزنامهنگاري همراهتان بدل گشته است، عين سياستورزي مدرن است؟
*قباي اميركبير بزرگ، بر قامت كرباسچي دوختني نيست
اين سايت در ادامه نامه خود خطاب به كرباسچي آورده است: چگونه ميتوان در كنگره جوانان حزبي، لب به تمجيد و ستايش تحزب شيخ گشود و ابتداييترين اصل تحزب و ميوه آن يعني مردمسالاري كه تمكين به راي اكثريت است را ناديده گرفت و از آن سرباز زد و به مصوبه حزب خود مبني بر حمايت از خاتمي پايبند نبود و درست عكس آن عمل كرد؟ خاتمي بر خلاف ميل خويش به خرد جمعي اصلاحطلبان و احزاب كانوني اصلاحطلب و مشاورانش احترام گذاشت و به ميدان آمد، اما دبيركل يك حزب بر خلاف مصوبه شوراي مركزي در ستاد نامزد ديگري فعال ميشود؛ كدام به اقتضائات سياستورزي مدرن پايبندترند؟
سايت حامي خاتمي در اين نامه كرباسچي را به تخريب خاتمي و دفاع از كروبي در مقابل تخريب كنندگان مهتم ميكند و ميآورد: چگونه ميتوان از تخريب شخصيت شيخ برجسته نظام ابراز نگراني كرد و در مقابل آن هشدار داد ولي از سوي ديگر خود پرچمدار تخريب و هجمه به روحاني ديگري شد كه حقي عظيم به گردن اصلاحات دارد؟ مگر نه اينكه خاتمي سرمايهاي براي همين جنبش مردمي است؟ كدامين انتقاد و فرياد متوجه ماكياوليستها است هنگامي كه امثال غلامحسين كرباسچي و عباس عبدي مشكلات شخصي را بر منافع ملي مقدم ميدارند و به سوراخ كردن كشتي اصلاحات همت گماردهاند و آب به آسياب قدرتطلبان ميريزند؟
اين سايت در ادامه نامه شديدالحن خود خطاب به كرباسچي ادامه ميدهد: در عصر حاضر و سياستورزي مدرن، دموكراسي فاقد تحزب بيمعني است و عمل سياسي مثبت، بدون عضويت در حزب، ابتر و بيهوده است و سياستورزي خارج از حزب اگر كان لم يكن نباشد، اثري ناپايدار خواهد بود، از اين روي معتقدم كه حرف و عمل عمادالدين باقي و عباس عبدي كماثر است و حتي تخريب آگاهانه يا ناآگاهانه از سوي آنها خللي در تصميمگيري مردم وارد نخواهد آورد، اما غلامحسين كرباسچي با آنان همداستان نيست، وظيفه او سنگين است و خطير هنگامي كه عضو يك حزب و يك مدير اجرايي توانمند است.
سايت حامي خاتمي در اين نامه با اشاره به دليل عدم خطاب كرباسچي به عنوان دبيركل حزب كارگزاران سازندگي ميافزايد: اگر در ابتداي اين گلايهنامه، شما را دبيركل حزب كارگزاران سازندگي خطاب نكردم دلگير نشويد و بر من خرده نگيريد چرا كه كردار سياسيتان با گذشت زمان نشان داد كه قباي اميركبير بزرگ بر قامت شما دوختني نيست.
*كرباسچي روند تصميمگيري جمعي در حزب كارگزاران را برهم زده است
دبيركل يك حزب، مديري سياسي است اما شما اثبات نموديد كه “سياستورز مدرن ” نيستيد و حتي در قامت دبيركلي حزب به مصوبات آن پايبند نميمانيد و دبيركل يك حزب به بديهيات تحزب بيتوجه نيست و شما هستيد، دبيركل يك حزب مرجع و راهبر خرد جمعي و حركت گروهي حزب است و شما خود برهم زننده روند تصميمگيري جمعي در كارگزاران سازندگي هستيد كه نهتنها دبيركلي كه عضويت شما را به زير نشان پرسش خواهد كشيد.
اين نامه همچنين با بيان اينكه ما، شما و همه اهالي اصلاح بايد حامي اصلاحات و مدافع آن باشيم ميافزايد: اميد ميرود كه مودت شما با شيخ صرفا از روي حب او و نه نامهرباني با سيد باشد، خصومت و عطوفت شخصي هيچ يك از ما در برابر منافع مردم و آينده ايران عزيز ارزشي ندارد و اين اصلي است كه اگر سرلوحه عمل شخصيتهاي سياسي ما قرار ميگرفت، سياستبازي جايگزين سياستورزي نميشد و بوي قدرت آنچنانشان مست نمينمود كه دامنشان از دست برود.
*راه كرباسچي به كعبه و به تركستان ختم نميشود
در پايان اين نامه با بيان اينكه ما در آن جايگاه نيستم كه در مقام ناصح برآييم ادامه ميدهد: به عنوان يكي از صدها هزار حامي خاتمي و اصلاحات و دوستدارانتان، متواضعانه شما را به ترك شيوه حاليه دعوت ميكنم و يادآور ميشوم طريقي كه طي ميكنيد به كعبه ختم نخواهد شد و دريغا كه راهي به تركستان هم نيست و اين چنين شتابان به سوي ناكجاآبادي به پيش ميرويد كه برخي با سرافكندگي در انتهاي آن ايستادهاند.