دوشنبه 20 جولای 2009 06:22
از “اوباما 2008” تا “موسوي 2009”

در اين يادداشت تلاش خواهم کرد به توصيه جناب آقاي موسوي عمل کنم و ابعاد مغفول مدل تبليغاتي ستادانتخاباتي وي را که تلفيقي از مدل انتخاباتي اوباما در سال 2008 و نيز فريبکاريها و دروغ پردازيهاي رايج در انقلابهاي رنگي بود، کالبدشکافي نمايم…


دکتر علي عرفان اشاره: همانگونه که انتظار ميرفت، ميرحسين موسوي در مورد اعلام تأييد نتايج انتخابات رياست جمهوري توسط شوراي نگهبان بيانيه شماره 9 خودرا صادر کرد. از کل متن کامل اين بيانيه يک پاراگراف را انتخاب کردم تا توصيه ايشان را عمل کنم:

ميرحسين موسوي: به صداقت بازگرديم. چگونه از مردم ميخواهيم ايمانهاي مذهبياشان را سرمايه اعتماد به ما قرار دهند در حالي که صراحتاً به آنان دروغ گفته ميشود؟

در اين يادداشت تلاش خواهم کرد به توصيه جناب آقاي موسوي عمل کنم و ابعاد مغفول مدل تبليغاتي ستادانتخاباتي وي را که تلفيقي از مدل انتخاباتي اوباما در سال 2008 و نيز فريبکاريها و دروغ پردازيهاي رايج در انقلابهاي رنگي بود، کالبدشکافي نمايم.

انتخابات دوره دهم رياست جمهوري در ايران عليرغم تداوم در مسير 30 ساله انقلاب و سيامين انتخاب در قاموس تاريخي داراي وجوه تمايزي با انتخابات هاي گذشته است که ابعاد آن را بيش از پيش پيچيده و چند لايه نشان مي دهد. در اين دوره سطحشيوه و رويکرد رقابتها داراي مختصات خاصي بود که در اين مقاله به اين موضوع مي پردازيم.

اوباما و انتخابات 2008

انتخابات برگزار شده در امریکا و روي کار آمدن باراک اوباما با هزاران فراز و نشيب و مباحث مربوطه در عرصه بينالمللي، بازتابهایي داشته و قبل از تثبيت و تقرير ايشان در جايگاه رياست جمهوري بسياري از عناصر و چهرههاي سياسي با ايشان به نوعي توارد و تله پاتي سياسيايدئولوژيکي به عمل آوردند. اوباما براي پيروزي در رقابت هاي رياست جمهوري به دستاويزهايي از جمله سلسله مراتب سنتي، تيم هاي محلي به شکل شبکه هاي متراکم ارتباطات، رأي سازيهاي مستقل دست زد و نوعي مدل انتخاباتي طرح و اجرا نمود.

مدل انتخابات اوباما داراي نقشها و مسئوليتهاي طراحي شدهاي بود. در ساختار اين مدل انتخاباتي، فردي مسئوليت سازماندهي (Field organizer) را برعهده داشت. تحت اين ساختار، زيربخش هايي طراحي شده بود که در آنها مسئوليت هايي همانند: رهبري تيم، مسئول بانک تلفن، مسئول در زدن خانه هاي مردم، مسئول جمعآوري داده ها و اطلاعات، مسئول داوطلبان آموزش ديده، فعاليت مي کردند که براي هر کدام تقسيم کار مشخص به عمل آمده بود.

اين مدل داراي يک هدف گذاري خاص بود که داوطلب، در آن مسوليت رأي سازي براي کانديدا، تيم محله، مأمور تقويت شبکه رأي کانديدا و ايجاد فضاي مثبت کلي به نفع کانديدا در ايالت ها جزء اهداف کارزار در ايالتبود. آموزش يکسان و سراسري نيز از برنامه هاي تيم هاي محلهمدل انتخاباتي اوباما بود.

در اين مدل از گروههاي مجازي، شبکه هاي اجتماعي، تقويت مشترک گروهي (زمان و مکان) و انتشار نظرات شخصي از طريق وبلاگ ايجاد شده بود و از مزاياي برجسته و بهکار گرفته شده مي توان به سازماندهي داوطلبان، دريافت کمک هاي نقدي و بسيج داوطلبان براي مشارکت درفعاليت هاي انتخاباتي از قبيل: برگزاري جلسات، تماس تلفني و در زدن خانه ها نام برد.

براي آماده شدن يک کارزار طولاني انتخاباتي در اين مدل، پيش بيني شده بود که به سطوح پايين جامعه تفويضِامتياز شود. دانشجويان و کارگران بازنشسته توانسته بودند حتي در اولين هفته هاي آشنايي با سايت اوباما، مراکز خودشان را در سطح محلات شکل دهند و در منازل شخصي افراد جلسات برگزار شود و گروههايي تشکيل شوند که فعاليت هاي انتخاباتي را از طريق سايت هدايت کنند.

استفاده از فناوري اطلاعات، ارسال پيغام از طريق تلفن و ايميل بهطور مستقيم از سوي اوباما به داوطلبان آموزش ديده جزء طراحي ها در مدل انتخاباتي اوباما بود.

اما کانديداهاي دهمين رياست جمهوري ايران از چه مدلي استفاده کردند؟

در ايران هم برخي کانديداهاي رياست جمهوري به استقبال شعار “تغيير” (change) اوباما شتافتند و بدون تأمل و تدبر در اصول و ريشه هاي ديني- مردمي کشور، آن را محمل پيروزي انگاشتند و بر طبل اين شعار دماگوژي گونه کوبيدند.

در کنار اين گرتهبرداري ناشيانه، رگه هايي از رواج و گسترش انقلاب هاي مخملي در اين انتخابات مشهود بود. به غير از دکتر محمود احمدينژاد که پرچم 3 رنگ جمهوري اسلامي ايران را بهعنوان نماد ملي و ميهن دوستانه مطرح کرد، مابقي نامزدها خواسته يا ناخواسته، و با درجات مختلفي، يکي از رنگ ها را بهعنوان نماد و سمبل رقابت هاي انتخاباتي خود مطرح نمودند که در اين ميان يکي از اين رنگها به شيوه اي ويژه در افکار عمومي طرح و گسترش يافت.

سبز به علت رابطه اش با طبيعت، نماد اصلاح، تجديد حيات و حاصلخيزي است. اين اقدام براي اولين بار از سوي ستاد حاميان موسوی به کار گرفته شد و رنگ سبز به دليل معنا داشتن در فرهنگ و جامعه ايران، تأثيرگذاري خاصي را نيز در برداشت.

پس از انتخاب رنگ سبز در قالب مچ بند، کلاه، شال، روسري، مانتو، آنتن و برف پاکن ماشين هاو در محيط هاي مجازي و سايبر مثل Face book و شبکه هاي اجتماعي ودر جامعه گسترش يافت. بنابراين نمي توان انتخاب، گسترش و اپيدمي، اين رنگ را بر حسب صدفه و اتفاق فرض کرد.

همچنين از نشانه هاي ديگر انقلاب مخملي مي توان فضا سازي، شايعه پراکني، نامه نگاريها با مقامات عاليرتبه ماهها قبل از انتخابات بهمنظور شبههافکني، القاي انجام تقلب، شيطنت تحت لواي آموزشهاي مستمر خبرنگاري وبراي نخبگان، افزايش اقدامات مداخله جويانه غرب در امور ايران و از همه مهمتر يکپارچگي هر چه بيشتر رسانه هاي استکباري عليه ارزشهاي نظام جمهوري اسلامي و آرايش تبليغاتي آنها از جمله BBC فارسي و صداي امریکا با حمايت ازکانديداي مورد نظر و تخريب ساير کانديدا و دهها دليل و نشانه دال بر اينکه سامانه هاي رسانهاي، فکري، سياسي بيگانه در صدد مهره چيني و يارگيري در داخل کشور برآمده است.

شبکه فارسي زبان BBC ومدل انتخاباتي 1388 ايران

امروز با يک نگاه تحقيقي و آماري به برنامه هاي اين شبکه فارسي زبان انگليسي، به راحتي به تناقض آشکار ميان آن ادعاها و تبليغات و رپرتاژ آگهي دست اندرکاران شبکه BBC که قصد دارد خود را بهعنوان رسانهاي فرهنگي و فعال در امر تفريح و سرگرمي جا بياندازد، پي خواهيم برد. سوابق دولت بريتانيا حاکي از اين موضوع است که از مدتها پيش بعد از شکستهاي سختي که در مقابل ايران اسلامي در عرصه سياست هاي خارجي و بينالمللي خورده است، تلاش ميکند خط فکري خود را از طريق راه اندازي رسانهاي فارسي زبان به مردم ايران ترزيق کند. برنامه ريزي دولت انگليس از طريق شبکه فارسي زبان BBC براي ايجاد عمليات رواني در خصوص انتخابات ايران مدتها پيش از سوي نهاد رسانهاي وزارت خارجه انگليس شکل گرفته است.

مقامات وزارت خارجه بريتانيا از نزديک و با جديت مسئله دخالت در امور ايران و انتخابات اين کشور را پيگيري مي کنند. نکته جالب توجه اينکه اين شبکه معمولاً از کارشناساني استفاده ميکند که چهره هاي شناخته شده در عرصه جنگ رسانهاي وجنگ نرم SOFT WAR عليه ايران اسلامي هستند. جنگي را که شبکه BBC وارد آن شده است، يک جنگ رسانهاي به منظورجلو گيري از انتشار و اقعيتهاي داخل ايران و کشورهاي فارسي زبان است. جنگ رسانهاي يکي از بر جسته ترين جنبه هاي جنگ نرمو جنگ هاي جديد بينالمللي است. در جنگ رسانهاي آنچه که به ظاهر احساس مي شود، جنگ در بين عناصر و اعضاء رسانه ها اعم از مفسران، خبرنگاران و مديران رسانهاي است، در حالي که در پس اين جنگ به ظاهر رسانهاي، سياست رسانهاي يک کشور (Media policy) ايستاده است و در پشت پرده شبکه فارسي زبان BBC سياست کشور بريتانيا و بودجه هاي سري وزارت امور خارجه اين کشور نهفته است.

اين شبکه با بهره گيري از توان و ظرفيت رسانه‌اي خود با يک شيب ملايم و پخش آيتم هاي متعدد اقدام به پيش‌برد اهداف انتخاباتي خود در ايران دارد. تلاش اين شبکه در چند ماه گذشته اين بوده تا با جريان‌سازي و موج سازي منفي و دلسرد کننده از شرايط فعلي نظام مقدس جمهوري اسلامي، بنيادهاي اعتماد سازي ايرانيان را به نظام و مسئولين سياسي تخريب نمايد و آنان را دلسرد و در نهايت مردد و بي اعتماد سازد. در يک طبقه بندي تحليلي، محورهاي بر جسته و جريان‌ساز اين شبکه در چند ماه اخير را مي توان اين گونه برشمرد.

BBC شيوه حکومتي ايران را با قواعد حکومتي شناخته شده در علم سياست همخوان نمي داند. اين شبکه در برنامه هاي توليدي و خبري خود در راستاي بي اعتماد سازي مردم به نظام، سيستم حکومتي ايران را مبهم و غيرقابل فهم تصوير ميکند و در ادامه هجمه هاي تبليغاتي و جنگ رواني خود نهاد شوراي نگهبان را نشانه گرفته و آن را مانعي در راه شکل گيري جامعه ايده آل براي ايرانيان معرفي کرده است. دايره وسيع انتقادات اين شبکه بهجايي مي رسد که از انتخابات ايران بهعنوان انتصابات و انتخابات فرمايشي و نمايشي تعبير ميکند. همين شبکه خود را دلسوز ملت بزرگ ايران مي شمارد و درخواست حضور ناظران بينالمللي براي انتخابات، (پيشنهاد نهضت آزادي) و جايگزيني شوراي نگهبان، (پيشنهاد کميته‌ي صيانت از آراء ستاد موسوي) را دائماً مطرح ميکند.

BBC فارسي به شکلي زيرين و عميق تلاش ميکند تا ساختار و قداست نظام اسلامي را نشانه بگيرد. اين شبکه ضمن تلاش براي مو ج‌سازي منفي عليه دستگاههاي نظارتي کشور، جا انداختن اين محور القایي را دنبال ميکند که با وجود شوراي نگهبان و تائيد اين کانديدا مردم هرگز نخواهند توانست رئيس جمهور مطلوبشان را انتخاب کنند. شبکه فارسي زبان BBC به ظاهر با تحليل شعارهاي تبليغات انتخاباتي کانديدا ها سعي نموده به تخريب آنها بپردازد. (به تصاوير جداول شماره 1 و 2 و3 و 4 مراجعه کنيد)

 

 

 

 

 

 

 

 

4 نمودار مذکور نمايانگر رويکرد شبکه BBC فارسي به کانديداهاي اصلي انتخابات ايران طي دو ماه و نيم قبل از برگزاري انتخابات است و با توجه به نمودارهاي ذکر شده به نظر مي رسد شعارهاي بيطرفي مسئولين اين شبکه، ادعايي بيش براي فريب افکار عمومي نيست، البته خبرها، گزارشها و برنامه هاي تخريبي اين شبکه پس از انتخابات بيشتر هم شده است که به خوبي نشان داد BBC بازوي تبليغاتي حکومت بريتانيا است.

همانگونه که مطرح شد در مدل انتخاباتي موسوي، آثاري از تقليد مدل انتخاباتي اوباما در سال 2008 کاملاً مشهود است، مدلي که براي حرکت انتخاباتي ايشان تعريف گرديده است، ضمن داشتن حمايت رسانه هاي خارجي داراي کميته توليد محتوا با 22 کارگروه مي باشد. در اين کميته محتوايي کارگروه‌ها، عمده ترين و برجسته ترين گروههاي اجتماعي را مورد بررسي قرار داده اند.

معلمان، دانش آموزان، دانشجويان، اقوام، اقليت هاي مذهبي، جوانان، زنان، بيکاران، بازنشستگان، حاشيه نشينان، کاربران اينترنت، بسيجيان و ايثارگران، کمک‌هاي خارجي، آسيب هاي اجتماعي، فرهنگ، مسائل اقتصادي کلان و ورزش.

هدف هر يک از کارگروه‌ها تهيه بحث‌هاي (debates) اصلي مورد مسئله در گروه بود که از اين رو 5 زمينه براي بررسي مورد مطالعه قرار گرفت:

1) دوران نخست وزيري ميرحسين موسوي

2) دوران اصلاحات

3) دوران دولت نهم با تأکيد بر ناکارآمدي ها

4) مطالبات هر يک از اين گروه‌ها

5) شعارها و برنامه هاي کانديدا

برنامه ريزي به گونه اي بود که هر آنچه بهعنوان محتوا در 5 زمينه و گروههاي مورد اشاره تهيه و توليد مي شد، در سايت هاي کلمه، قلمو روزنامه هايي مانند انديشه نو، ياس نو و رسانه هاي نام برده، انتشار يابند. همچنين تهيه يک ميليون بروشور با عنوان بيست و دو کلمهحرف حساب با تيتراژ ميليوني، استفاده ازارتباطات کلامي وغيرکلامي مانند نماد رنگ سبز، نماد V با استفاده ازانگشتان دست ونماد کلامي، تهيه محتوا براي استفاده در جزوه آموزشي با تيتراژ صدها هزارتايي، استفاده از CD و DVD براي انتشار مطالب محتوايي توليد شده، ساخت فيلم آموزشي، تهيه شعار براي پيام هاي کوتاه SMS بهعنوان پيامهاي کوتاه تبليغاتي، ارائه پيشنهادات به موسوي از طريق پيام کوتاه و بروشورهاي چاپ شده با جاي خالي و ابزارهاي فن آوري اطلاعات و تهيه جزوات ارائه تحليل هايي از عملکرد دولت از جمله ويژگي هايي بود که مورد توجه و امعان نظر قرار گرفته است.

اما آنچه در اين مدل انتخاباتي ديده شده بود، مراحل مختلف کار بود. در مرحله دوم از هر شهر يک نفر به نمايندگي به تهران دعوت و زير نظر مدرس خاص تربيت مي شدند. در اين مرحله داوطلبان براي آموزش در 3 گروه تخصصي (سياسي، اقتصادي، اجتماعي) تحت آموزش اساتيد دانشگاهي تعيين شده قرار مي گرفتند. در پايان مرحله دوم، افراد بعد از ديدن آموزش عنوان مدرس را احراز مي‌کردند و با استفاده از آموخته هاي اساتيد و جزوات محتوايي به آموزش تربيت سفيران مي پرداختند.

در مرحله سوم از اين مدل، افراد آموزش ديده بهعنوان سفيران نقش خود را ايفا مي کنند. سفيران بعد از طي کردن چندين جلسه آموزشي با استفاده از جزوات آموزشي و CDهاي تهيه شده مطالب و داده هاي لازم، به امر آموزش فنون مذاکره، خطابه و جدل و فعاليتهاي ناشي از آموزش بپردازند.

مأموريت سفيران، به‌عنوان نمايندگان موسوي وارد شدن به جامعه و حضور در مکان‌هاي عمومي مانند: مترو، پاساژها، اتوبوس، پارک ها و ميادين و انجام فعاليت انتخاباتي و مباحثه با اقشارمختلف مردم بود. از آنجا که جزوات ارائه شده در جلسات آموزشي حاوي اطلاعاتي از 22 قشر مختلف جامعه بود، توان رويارويي سفيران آموزش ديده در مدل انتخاباتي را بالا مي برد و هدف تعيين شده در اين آموزش رسيدن به 30 هزار نفر سفير در کشور بود.

از جمله حضور سفيران در تهران، مي توان به تجمع سفيران در خيابان وليعصرتهران با در دست داشتن نماد سبز و انجام مباحثه با مردم و حضور درشغل راننده تاکسي و يا مسافرکشهاي شخصي اشاره کرد. برخي از سفيران بهعنوان راننده تاکسي يا مسافرکشهاي شخصي در موقع جابهجايي مردم بوسيله اتومبيل هاي خود به مباحثه مي پرداختند.

از جمله موارد ديگر اين مدل کميته نوجوانان با نام نسيمبود که اين کميته در هر شهر از 7 نفر تشکيل شده بود که وظيفه شناسايي نيروهاي داوطلب را بهمنظور تربيت سفير به عهده داشت.

استفاده از تلفن، موبايل در شبکه هاي اجتماعي نوع ديگري از برنامه ريزي بود، به‌طوري که هر فرد به‌صورت تصادفي در هر روز با 10 شماره تماس مي گرفت و يا SMS مي زد و از اين طريق براي کانديدای مورد نظر تبليغ مي کرد.

استفاده از پوستر و بروشور براي حمايت از موسوي و سياه نمايي عملکرد دولت و بهره برداري از پتانسيل خاص فرد به نفع خود، بهره جويي از بيانات/ دست خط و شبيه سازي از مهر حضرت امام بنيان گذار فقيه انقلاب اسلامي، استفاده از مراجع تقليد و حامي و تهيه جزواتي در اين خصوص، همراه کردن برخي از خانواده هاي شهدا و هنرمندان حامي/ استفاده از ابزار زبان که با توجه به بافت قوميتي جامعه ما همواره گويش زباني (منجر به جمعآوري رأي قابل توجهي به نفع کانديدا مي شود) و دست زدن به بدعتدر چهارچوب نظام در کنار:

* عدم مراعات قواعد مردم سالاري

* عدم ارجاع مشکلات به مراجع قانوني و بي اعتبار ساختن آنها

* ايجاد مدل و الگوي غلط انتخاباتي براي آيندگان

* عدم همبستگي مطالبه و استدلالها

* ايجاد شبهه نسبت به سلامت سياسي نظام

* تبديل مهمترين انتخابات ملت به خاطره اي تلخ

* ايجاد زمينه براي جولان ضدانقلاب

* سياسي کردن مسائل حقوقي

* بي حرمتي به ارزشها و هنجارهاي اسلاميايراني

* ايجاد خانه هاي تيمي براي طراحي اعمال غيرقانوني

از جمله اقدامات مدل انتخاباتي سال 88 موسوي بود.

به هر روي، مدل تبليغات انتخاباتي موسوي تلفيقي از مدل 2008 اوباما و مدل انقلاب هاي رنگي است و تمام فاکتورها و متغيرهاي به کار رفته، نشانگر اغفال توسط ايادي استکبار و دشمن 30 ساله نظام جمهوري اسلامي است.

اين مدل، يک اقتباس غلط، گرته‌برداري عجولانه و پيوند نمودن سبزينه غربي بر ريشه ايران اسلامي است که هيچ گاه رشد ونمو نمي‌کند.

طراحان اين مدل بايد ميدانستند، کشور ايران اسلامي به پاس انفاس قدسي حضرت امام(ره)، هدايت داهيانه مقام معظم رهبري و خون هزاران شهيد و نثار بهترين سرمايه هاي نظام، نه با امریکا که مدل غيراخلاقي و دنياطلبانه آن را اقتباس نموده و نه با کشورهاي اکراين، گرجستان و قرقيزستان قابل قياس نيست که هويت آنها با تغيير رنگي به هم بريزد. اينجا ايران اسلامي است، با تمدني کهن ومردماني با هوش سياسي و آينده بين و رهبري آگاه و برخاسته از متن مردم و براي مردم و خدا.

به نقل از سایت رجا نیوز

کاروان طریق القدس

آرشیو