سه‌شنبه 11 آگوست 2009 03:02
آقای لاریجانی؛ چرا سکوت!؟
آیا مسائلی که در دو جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر طرح شد به اندازه شکستن شیشه چند ماشین در مجتمع سبحان اهمیت نداشت تا رییس مجلس را به موضع گیری وادارد و اطلاع رسانی روزانه درباره آن را به صحن علنی مجلس بکشاند؟!


همه به یاد داریم که جناب آقای لاریجانی ریاست محترم مجلس هشتم و رییس فراکسیون اصولگرایان در ایام قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری مشی خاصی را در برخورد با موضوع انتخابات برگزید. قبل از انتخابات ، سیاست سکوت فعال را در پیش گرفت و با توجیه لزوم استقلال قوا و امکان تاثیرگذاری جایگاه ریاست مجلس – که تا حدودی قابل قبول بود – از اظهار نظر در خصوص کاندیدای اصولگرایان خودداری کرد. از این جهت اشکالی بر ایشان وارد نبود ،‌ اما ایشان به همین اکتفا نکرد بلکه همچون سدی بزرگ در برابر فراکسیون اصولگرایان ایستاد – که به هچ وجه قابل قبول نبود – کوشید تا میدان بازی این فراکسیون در انتخابات دهم را بهم بزند که در نهایت هم عملا آن را تبدیل به یک فراکسیون بی خاصیت کرد!

 انتخابات با همه افت و خیزهایش به پایان رسید و دروغگویانی که خود را هوادار مردم ، نماینده اکثریت مردم و قانونگرا جا زده بودند،‌ با حضور هشتاد و پنج درصدی مردم پای صندوق ها و رای بیست و پنج میلیونی به فرد منتخب ، پرده نفاق را کنار زدند و با بیانیه ها و تحرکات سازمانی خود سعی کردند با قشون کشی خیابانی آخرین راه را که مخالفت مدنی می نامیدند و در حقیقت انقلاب مخملی بود، تجربه کنند. کوشیدند مردم را در برابر هم قرار دهند و در نهایت هم آنها را به جان هم بیندازند. این حیله عمرو عاصی چند روزی گرفت اما اطلاع رسانی رسانه های ارزشی و خطبه های تاریخی رهبر معظم انقلاب در تبیین مسائل و حمایت علنی ضد انقلاب از این تحرکات ، ‌خیلی زود مسجد ضرار دوم را پس از هزار و چهارصد سال در تاریخ ثبت کرد.

منافقین جدید که دیگر راه بازگشتی برای خود نمی دیدند،‌ به شیوه منافقین قدیم رو آوردند و کار را به آتش بازی های خیابانی کشاندند بلکه از مرگ اقلیت حزبی خود جلوگیری کنند. تهران در آتش بود و وعده قبل از انتخابات برخی در نامه به رهبری مبنی بر پیدا شدن دود آتش احزاب ناراضی، تحقق یافت. چند روز که گذشت اما کار از دست همان ها هم دررفت و فرمان از اینجا به بعد در اختیار شبکه اصلی انقلاب مخملی قرار گرفت . در همین گرد و غبار بود که ناگهان با عجله ریاست محترم مجلس در اتخاذ موضع ، از تریبون مجلس شورای اسلامی مساله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان و انتقاد از نیروهای نظامی و انتظامی مطرح شد و ذهن ها را از آتش تهران منحرف کرد! خیلی زود سخنان رییس مجلس و مصاحبه های برخی از اعضای فعال و رسانه ای هیاتی که ایشان تعیین کرده بود،‌ به تیتر یک جریان نفاق جدید و موضوع تحلیگران خارجی تبدیل شد!

از آن روز به بعد هر روز صبح قبل از آغاز جلسه علنی ،‌ آقای لاریجانی در جلسه ای غیرعلنی و غیررسمی به بیان گزارشی از پیگیری موضوع کوی دانشگاه و مجتمع سبحان می پرداخت . با این روند مخالفت شد تا آنجا که برخی از نمایندگان به قرائت گزارش نیمه کاره و شفاهی یکی از اعضای هیات اعتراض کردند!

همه در تعجب از این مواضع آقای لاریجانی بودیم که پس از خطبه های نمازجمعه رهبری که صراحتا به دفاع از شورای نگهبان و انتقاد از قانون شکنان و تجمعات خیابانی پرداخته بودند ، این بار آقای لاریجانی در گفتگوی وی‍ژه خبری شبکه دو در کمال ناباوری بسیاری از آنها که حوادث تهران را رصد می کردند، به انتقاد از شورای نگهبان ، نیروهای انتظامی ، صدا و سیما روی آورد و مجددا به تیتر یک نشریات احزاب و شخصیت هایی تبدیل شد که روزگاری شعار «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» سر می دادند !

از اینجا به بعد دیگر آقای لاریجانی سکوت پیشه کرد،‌ این که علت چه بود شاید تذکر برخی شخصیت های صاحب تاثیر برای همه ما سبب شد تا ایشان به موضعگیری صریح خود که در اکثر موارد مورد سوءاستفاده یک جریان قانون شکن قرار می گرفت، ‌پایان دهد.

واقعیت این است که سخنان و مواضع آقای لاریجانی که در صحن علنی و از جایگاه رییس مجلس ابراز می شود ،‌ در بسیاری از موارد و بویژه در خصوص مسائل خارجی، به حق بازتاب نظرات کلیت نمایندگان مجلس است و بنده همواره به آن می بالم اما در خصوص موضوع انتخابات و حوادث پس از آن، به یقین نظرات ایشان بازتاب نقطه نظرات اکثریت نمایندگان نیست کما این که در جریان حمایت از احمدی نژاد نیز بیش از دویست نماینده مجلس بر خلاف نظریه سکوت ایشان، بیانیه حمایت آمیز از دکتر احمدی نژاد را امضا کردند و حتی در ایام پس از انتخابات نیز علی رغم مواضع دو پهلوی ایشان در خصوص برخورد با عوامل اغتشاش، بسیاری از نمایندگان خواستار محاکمه عاملان اصلی اغتشاشات شدند.

اما اکنون پس از برگزاری دومین جلسه دادگاه عوامل دست دوم اغتشاشات اخیر ،‌ سئوالی که ذهن بسیاری از نمایندگان و تحلیلگران سیاسی را می آزارد،‌ سکوت آقای لاریجانی در خصوص اعترافاتی است که از زبان ژنرال های درجه یک احزاب و بویژه عناصر وابسته به سفارتخانه استعمار پیر انگلیس ابراز می شود ! واقعا مشخص نیست که چرا آقای لاریجانی در قامت نماینده ملت ،‌ رییس فراکسیون اصولگرایان و رییس مجلس نسبت به دخالت قدرت های بیگانه در اغتشاشات اخیر که اسنادش حتی زبان رسانه ها و شخصیت های کشورهای منطقه را هم باز کرده، ‌هیچ موضعی از تریبون مجلس ناتخاذ نمی کند؟ آیا مسائلی که در دو جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر طرح شد به اندازه شکستن شیشه چند ماشین در مجتمع سبحان اهمیت نداشت تا رییس مجلس را به موضعگیری وادارد و اطلاع رسانی روزانه درباره آن را به صحن علنی مجلس بکشاند؟! پس از جلسه اول دادگاه این انتظار بود اما احتمال داده شد که ایشان نیز در حال بررسی موضوع است ، اما اکنون چه ،‌ با توجه به اسناد دخالت بیگانگان آیا نباید آقای لاریجانی با نطقی پرصلابت به دهان آنها می کوبید ؟

شاید گفته شود که ایشان منتظر است فضا کمی شفاف تر شود ،‌ پاسخ این است که چرا ایشان در آن مواقع به انتظار شفافیت فضا ننشست ؟‌ آیا همانطور که آن روز هم بسیاری از دلسوزان تذکر دادند، نباید احتمال می دادیم که حرکت هایی مانند کوی دانشگاه و مجتمع سبحان که با شعار حمایت از رهبری ولی در حقیقت برای لطمه زدن به جایگاه رهبری و انحراف از آتش در تهران بود نیز با هدایت همین مدیران پشت صحنه رقم خورده است ؟ 

آیا رییس مجلس نباید در خصوص افتضاحات رسانه های نفاق جدید در داخل و حامیان خارجی شان در خصوص مسائل مختلف و از جمله مورد اخیر یعنی کشته شدن نوجوان 12 ساله با ضربه باتوم در بهشت زهرا که در حقیقت چهل روز قبل در تصادف کشته شده ، موضعی اتخاذ می کرد، بویژه که برخی از یاران نزدیک آقای لاریجانی مانند آقای کاتوزیان – که ایده طرح عدم کفایت رییس جمهور را برای اولین بار به عنوان مثلا یک اصولگرا نیز مطرح کرد- در خصوص این مسائل به شکل فعالی در عرصه رسانه ای حاضرند؟!

این یادداشت هرگز به معنای طرح اتهام نسبت به آقای لاریجانی نیست اما قطعا طرح انتقادی صریح و توصیه به اتقوا من مواضع التهم  آ شیخ تو هم است. به امید اتخاذ مواضعی صریح و قاطعانه از تریبون مجلس در محکومیت عوامل ظاهری و باطنی اغتشاشات اخیر.

نویسنده : حجت الاسلام حمید رسایی (نماینده ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی)

کاروان طریق القدس

آرشیو