سه‌شنبه 09 فوریه 2010 07:57
خاطره گویی اسطوره مبارزه با طاغوت + گزارش تصویری

به مناسبت آغاز 31 امین دهه فجر انقلاب اسلامی، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر مراسم نقل خاطرات انقلاب با حضور یکی از مبارزان به نام زمان با رژیم پهلوی یعنی آقای عزت شاهی برگزار کرد. در این برنامه بسیج دانشجویی به نمایندگی از نسل سوم انقلاب، نامه ای را به همراه هدیه ای به دست یکی از اساتید دانشگاه حاضر در جلسه به ایشان تقدیم کرد.


اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی بسیج دانشجویی امیرکبیر – به مناسبت آغاز 31 امین دهه فجر انقلاب اسلامی، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر مراسم نقل خاطرات انقلاب با حضور یکی از مبارزان به نام زمان با رژیم پهلوی یعنی آقای عزت شاهی برگزار کرد. در این مراسم، عزت شاهی که پس از انقلاب نام زیبای عزت مطهری را برای خود برگزیده است، به بیان صریح خاطرات خود و بخشی از ناگفته‌های انقلاب پرداخت. در این برنامه بسیج دانشجویی به نمایندگی از نسل سوم انقلاب، نامه ای را به همراه هدیه ای به دست یکی از اساتید دانشگاه حاضر در جلسه به ایشان تقدیم کرد.

در کنار این مراسم کتاب خاطرات ایشان و نیز نرم افزار خمینی بت شکن، با تخفیف دانشجویی به فروش می رسید. این برنامه دوشنبه 12 بهمن 1388 برگزار گردید. پیش از شروع سخنرانی، کلیپی از مبارزات او و شکنجه‌های وحشیانۀ او توسط ساواک پخش شد.

ایشان در این مراسم به بیان خاطرات نابی از مبارزات زمان شاه و افراد مختلف پرداخت. که در این گزارش بخش هایی از این خاطرات را ملاحظه می کنید. وی همچنین در بخش پرسش و پاسخ به بیان نظرات خود درباره مسائل مختلف از جمله انتخابات، حوادث پس از انتخابات، ادعای تقلب، ادعاهای آقای کروبی، بحث دادگاه ها و اعترافات و … پرداخت. که این بخش در گزارشی دیگر منتشر خواهد شد.

بخشی از صحبت ها و خاطرات آقای عزت مطهری:

* سعی کنید خودتان سالم باشید. در این صورت جامعه و دولت هم اصلاح می‌شود. ما اگر بخواهیم هر روز دنبال کسی برویم و آلت دست افراد بشویم، به جائی نمی‌رسیم.

* در صحبت کردن سعی می‌کنم دنبال هدفی باشم و جریان‌شناسی را دنبال کنم و نمی‌خواهم که فقط وقت بگذرد.

* تا انسان خودش چیزی را نبیند، باورش برایش سخت است. حتی وقتی خاطراتم را برای فرزندام نقل می‌کنم، می‌گویند دشوار است که امروزه مثل آن موقع‌ها زندگی کنیم. شما زمان گذشته را ندیده‌اید. با وجودی که زمان شاه 6 میلیون بشکه در روز نفت با قیمت بشکه‌ای 40 دلار می‌فروختیم، اما مردم زندگی خوبی نداشتند. غذا و خورد و خوراک مناسبی هم نبود. گوشت را همه نمی‌توانستند تهیه کنند و قصابی‌ها آن را به «سیر» می‌فروختند، نه به کیلو و آن هم به بازاری‌ها که مثلاً پولدار و بودند و …؛ چون مردم عادی توان خرید گوشت نداشتند، سر دنبه دعوا بود! قوت قالب آش و کشک و آب دوغ خیار و غذاهای ساده بود.

* آن زمان با وجود ارزان بودن عمره و حج تمتع، افراد زیادی توانائی رفتن نداشتند. الآن که می‌گویند افرادی که برای حج تمتع ثبت نام کرده‌اند باید 17 سال منتظر بمانند!

* از سال 40 به این طرف در جریان مبارزات بودم. جریان انقلاب سفید از سال 1338 قرار بود راه بیافتد؛ با وجود درآمد خوب کشور، اما باز هم به دلیل فساد مالی، خزانه خالی بود و کشورهای دیگر هم به ایران وام نمی‌دادند. آمریکائی‌ها می‌خواستند 20 میلیون دلار به ایران وام بدهد، اما می‌گفتند باید خودمان تعیین کنیم چه کسی خرج کند! علی امینی، از تبار قاجار که قبلاً هم نخست وزیر شده بود مد نظر آن‌ها بود که شاه احساس خطر کرده و با آن مخالفت کرد و می‌گفت که هر کاری او بخواهد بکند، من بهترش را انجام می‌دهم! و با این ترتیب لوایح انقلاب سفید را مطرح کرد.

* قبل از انقلاب، کشورهای اسلامی اکثرا لائیک بودند و عربستان (با این همه افتضاحات) مثلاً گل سرسبد اسلام بود! اما همین عربستان به همراه مصر و برخی کشورهای عربی هزینۀ جنگ اسرائیل در غزه را تأمین کرد و امروز هم به یمن حمله می‌کند! دلیلش این است که این‌ها حکومت‌های مردمی نیستند. پاکستان هم اسماً جمهوری اسلامی است، اما آلت دست آمریکائی‌ها شده است. بن لادن و ملا عمر و … هم بازیچه‌اند تا بحران‌هائی در منطقه وجود داشته باشد، وگرنه امکان ندارد که آمریکائی‌ها از موقعیت دقیق آن‌ها باخبر نباشند.

* مبارزان سوسیالیست قبل از انقلاب، می‌گفتند اگر رژیم شاه آزادشان کند، به پاریس و نیویورک می‌روند، نه چین و شوروی، چون آن‌جا حسابی کار می‌کشند. نان مفت که نمی‌دهند! برخی از همین‌ها که قبلاً به شوروی رفته بودند، برای کار به سیبری فرستاده شده بودند.

* مرجع آن زمان آقای بروجردی بود. با وجودی که او سیاسی نبود، اما در مورد انقلاب سفید صراحتاً می‌پرسید که منظورتان از آن چیست؟ وقتی هم که مأموران شاه گفتند که منظورمان همین اقداماتی است که برخی کشورها برای بهبود اوضاع مملکت انجام داده‌اند، او هم جواب دندان‌شکنی داد و گفت: کشورهای دیگر خیلی کارها کردند که ما نکردیم. مثلاً قبلاً شاهنشاهی بودند و بعد جمهوری شدند. چرا ما هم اول همین کار را نکنیم؟! که با این حرف عوامل شاه دست از پا درازتر از آن‌جا برگشتند.

* امام سعی می‌کرد که در مقابل دیگر مراجع فروتنی کند و قبل از انتشار اعلامیه‌ها، آن‌ها را به امضاء و تأیید بقیۀ مراجع برساند، خود رساله ندهد و بگوید به بقیۀ آقایان مراجع اکتفا کنید. بعداً برخی مراجع به او اظهار کردند که با توجه به توانائی علمی، رساله بدهد. بعدها شاه با توجه به مصونیت قانونی مراجع، مجبور شد به تبعید او اکتفا کند.

* در خانۀ آقای بروجردی، با این‌که خیلی‌ها خم و راست شدند، امام جلوی پای شاه بلند نشد. بعدها شاه گفت: این خمینی کیست که تا به حال نبوده و الآن پیدایش شده؟! به او گفتند خمینی همان کسی است که جلوی پای شما بلند نشد.

* اختلاف بین روشنفکرها و روحانیت از همان زمان شاه وجود داشت و رژیم هم به این دعواها دامن می‌زد. هر کدام طیفی بود برای خودش و دیگری را قبول نداشت. این اختلاف هنوز هم هست و جلوی موفقیت انقلاب را می‌گیرد. آن زمان ما برای کم کردن این مسئله، سعی می‌کردیم از دانشجوهای مسلمان و روحانیون بیدار حمایت کنیم.

* دانشگاه چپ زده بود و بچه‌های مسلمان خجالت می‌کشیدند که نماز بخوانند. مساجد خوابگاه شده بود و مثل الآن امکان برگزاری جلسات سیاسی نبود، اما مراسم رقص و آواز خواننده‌های زن با آن جو فرهنگی دانشگاه به راه بود!

* امام زمان، روح، وحی، جنس خدای تعالی را نمی‌شد آزمایشگاهی اثبات نمود و آن‌ها را می‌توان با فطرت شناخت و قبول کرد. انحراف از این‌جا شروع شد که بعضی به عقل ناقص اکتفا کردند و گفتند فلانی پیشوای ماست پس امام زمان ماست! پیروان آقای میثمی آگاهانه یا ناآگاهانه، به او امام می‌گفتند و گروه‌های خلیفه‌گری و … هم به راه افتاد. می‌گفتند علی هم اگر الآن بود سوسیالیسم را می‌پذیرفت.

* بنیان‌گذاران مجاهدین، بدیع‌زادگان، عبدی (حنیف‌نژاد) و سعید محسن بودند. با این‌که اکنون گفته می‌شود که همۀ اولی‌ها خوب بودند و تقی شهرام سیستم را منحرف کرد، اما بنیان‌گذارانش هم نماز نمی‌خواندند. ضمناً تقی شهرام هم که از بچه‌های اولیۀ سازمان بود. او ادعا زیاد می‌کرد و به خاطر همین هم در زندان او را تقی قمپز صدا می‌کردند! فرار مبهم او از زندان ساری باعث شد به عنوان یک قهرمان مطرح شده و به مرکزیت سازمان برسد.

* شب نماز می‌خواندند ولی صبح چپ کردند و نماز نخواندند! می‌گفتند باید از سازمان تبعیت کنیم و به این صورت ایدئولوژی را مثل یک لباس از تنشان درآوردند!

* شناختشان را بر اساس سه پایه تعریف کردند:

1. روشنفکرها و علم‌زده‌ها: که به راحتی می‌شد از قبول نداشتن روح و معجزه و … با آن‌ها سخن گفت.

2. خرده بورژوآها: بازاری‌ها و روحانیون که می‌گفتند فرصت توجیهشان را نداریم.

3. کارگرها: برای عملیات و بمب‌گذاری و … از آن‌ها می‌شد استفاده کرد.

* لیلا زمردی و ازدواج‌های متعدد تشکیلاتیش موجب لو رفتن و در نهایت کشته شدن و مثله کردن تقی شهرام شد.

پس از این بخش از صحبت‌های عزت شاهی، او به توضیح رفتار رژیم شاه با او و شکنجه‌هائی که تحمل کرد پرداخت. بخشی از این خاطرات او در کتاب «خاطرات عزت شاهی» به صورت مشروح آمده است.

وی در ادامه با سخنان مهمی به سوالات دانشجویان درباره مسائل مختلف به خصوص حوادث پس از انتخابات پاسخ گفت که در گزارشی دیگر منتشر خواهد شد.

مرتبط: گزارش خلاصه برنا نیوز از این مراسم

 در ادامه گزارش تصویری از این برنامه و آقای عزت مطهری را مشاهده بفرمایید.

در صورت نصب نبودن نرم افزار Flash Player، می توانید تصاویر را به صورت Open in new tab مشاهده نمایید.

{morfeo 30}

کاروان طریق القدس

آرشیو