
وي با بيان اينكه حدوداً 150 سال است كه دغدغه اصلي متفكرين پاسخ به نسبت ميان اسلام و غرب و سنت و تجدد است، تاكيد كرد: هنوز ما درگير اين مسئله هستيم كه بالاخره ايراني مسلمان بودن با متجدد بودن قابل جمع است يا خير؟، تجددي كه از آغاز به صورت ناقص و بيمار گونه وارد ايران شده است.
اين تحليلگر حوزه رسانه افزود: در سالهاي اخير قشري از روشنفكران ظهور كردند كه دقيقاً حرفهاي 200 سال پيش روشنفكران غربي را ترجمه كردند و در تعابير تغييري ندادند.
يامين پور ادامه داد: به همين دليل بيشتر مشتريان اين حرفها در بين دانشجويان رشتههاي فني پيدا شد؛ زيرا دانشجويان رشتههاي علوم انساني اين مسائل را در مقدمه درسهايشان مي خوانند و از شنيدن دوباره آن هيجان زده نمي شوند.
وي در ادامه به تشريح اوضاع نسل اول روشنفكران در ايران پرداخت و خاطرنشان كرد: نسل اول روشنفكران اشراف زادهها و آقازادههاي فرنگ رفته اي بودند كه نماد جريان روشنفكري تحقير شده بودند؛ جريان روشنفكري كه بايد نماد دموكراسي، آزادي و عدالت باشد و اين افراد در مرحله اول همه شان جذب استبداد شدند.
اين تحليلگر حوزه رسانه خصوصيات جريان روشنفکري نسل اول را اشراف زادگي، تحقير شدگي و مجذوب استبداد شدن دانست و تاكيد كرد: به مجموعه جريان روشنفکري نسل اول مي گويم غرب زده؛ چرا كه تنها شاخصهشان نفي گذشتهشان مي باشد.
يامين پور ادامه داد: عده اي از اين جريان كه اركائيست (باستان گرا) بودند ايران قبل از اسلام را متمدن مي دانستند و اسلام را مايه عقب ماندگي ايران معرفي مي كردند، كه كساني مانند احمد كسروي و صادق هدايت از اين دسته مي باشند اما عده اي ديگر مانند آخوندزاده، ميرزاملكم خان و ميرزا آقاخان تهراني، نافي خصوصيت هويتي ايران اسلامي بودند.
وي تصريح كرد: مدلي كه اين روشنفكران براي ترقي ارائه مي دادند مدلي سطحي و هيجاني بود مثلاً آخوند زاده پيشنهاد داد براي تجدد بايد مانند انگليسيها از چپ به راست بنويسيم.
اين تحليلگر حوزه رسانه در خصوص جايگاه روشنفكران در ايران گفت: اين جايگاه در غرب جا افتاده است و مردم حرف روشنفكر را مي شنوند و روشنفكر نيز حد خودش را می داند اما در ايران عده اي انتظار داشتند مردم، مانند فرانسه به حرف روشنفكران گوش دهند و يا مثل فرانسويها روزنامه خوان شوند.
يامين پور افزود: فاجعه اين نيست كه ما روزنامه نمي خوانيم فاجعه اين است كه بعضي فكر مي كنند در ايران مثل فرانسه روزنامه تعيين كننده است.
وي در اين خصوص ادامه داد: در ايران روشنفكران دائماً مقاله مي نوشتند، روزنامه چاپ مي كردند، شعر مي گفتند و فيلم مي ساختند اما مردم پاي منبرها بودند، در ايران منبر رسانه است و اينكه مي گويند سرانه مطالعه در ايران 17 دقيقه است بايد منبر را نیز جزء رسانه ها حساب كنند.
اين تحليلگر مسائل ارتباطات خاطرنشان كرد: به همين دليل در ايران روشنفكران به نوعي پوچي و ياس رسيده اند مانند صادق هدايت كه در فحاشي به دين بي نظير است.
يامين پور با اشاره به جريان روشنفكري در سالهاي اخير گفت: گاهي اوقات كه روشنفكران از مدرنيزه شدن مردم نااميد مي شوند سعي مي كنند صحنهاي بسازند و به خیال خود مردم را با زور متمدن كنند، يعني يا ليبراليست مي شويد يا به زور ليبرالتان مي كنيم؛ همان كاري كه رضاخان در مورد حجاب كرد.
وي با انتقاد از ترجمه تعابير روشنفكران غرب در ايران گفت: اگر ترجمه مي كنيد حرفهاي الان را ترجمه كنيد، اگر اين حرفها را الان در اروپا بزنيد همه به شما مي خندند.
اين تحليلگر حوزه رسانه در ادامه به تبیین جريان نسل دوم روشنفكري در ايران پرداخت و تاكيد كرد: مدل فکری روشنفکران نسل دوم مبتنی بر تجربه پروتستانیسم دینی یا نهضت اصلاح دینی اروپای قرن هفدهم بود، در واقع آنها به دنبال مدرنیزاسیون از طریق یک دین اصلاح شده بودند، دینی که با اقتضائات مدرنیتته هیچ اصطکاک و تعارضی نداشته باشد